یه چیزی بگم؟
منظورتون چیه که مینویسید از شهر غم ، از اعماق قلبم ، از آغوش خانواده ، از سیارهی غمها ، از شهر حسود (لازم به ذکره که این یکی ماله منه ) و ... .
خب راست و حسینی بگو بچه کجایی؟؟
دیگه این پیچوندنها رو نمیفهمم
چیز جالبی توجهم رو جلب کرده:)
روم با اوناییان که در انتظار مدیر شدنن...
بابا لهنتیا میخاید مدیر شید بشید ما که بخیل نیستیم
ولی اون پاچهخواریاتون واسه مدیرا و سرپرستا چیه اخه؟!!!!
آهان اشاره ای هم بکنم به اون هایی که از الان دارن مدیرت کتاب و در سر میپرورانن
لعنیتاااا تلاش نکنید واسه تگ گرفتن رماناتون + ناظر ارشد شدن و...
بابا این تالار دیگه
جاااااااااا ندارههههه ولششششش کنیددددد
صدتا صدتا خودش مدیر داره
این همه تالار قفلی زدید رو کتاب؟
بعد واسه مدیر شدن تو تالارایی که خودشون مدیر دارن چرا از دو ماه قبل میرید میچسبید ور دل مدیر اون تالار
بابا فهمیدم از تو بهتر نیست
تو بهترین، نمونه، عالی، مسئولیت پذیر
بابا بس کنید این بازی کثیفو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
واقعا درکتون نمیکنم.
واسه چی یه عده با اینکه میدونن چقدر منتظر جواب اون گفتوگو ایم ولی جواب نمیدن؟
که چی بشه مثلا؟ میخوان تریپ شاخ بودن بردارن؟ ایششش
( جدیدا زیاد تو انجمن نمی چرخم ) به همین دلیل نکته قابل عرضی ندارم ولی خواستم یه اعتراف کنم
چند بار پایان جملههام به کاربرا قلب بنفش گذاشتم ببینم شاخ بودن چه حسی داره
ولی خب فهمیدم خوردن کفای نوشابه وقتی تو لیوان میریزی حس ناب تری داره
یه عده افرادیم داریم، تا کد ملی آدمو میخوان! بابا نه قرار اینجا کسی سر دربیاره تو زندگی واقعی من، نه قراره من برم تو زندگیاشون! فضول بودنم حدی داره! خانمان خراب شدنای آینده سر همین قضایاست تا وقت هست یه اصلاح اساسی کنید!
بابا پیشکوستا! صد رحمت به پیرزنایی که رو دیوار همسایشون مینشینن و حکم دوربین و رادار دارن! =/