دیالوگ نویسی تمرین دیالوگ نویسی | ‌پناه سازگار کاربر انجمن یک رمان

پناه سازگار

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/9/20
ارسالی‌ها
447
پسندها
5,119
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
- مگه نگفتی قراره ساعت هفت شروع شه؟
- بردار از این چیپسا بخور حالا، یه دو سه دیقه وایسا، آرامشتو حفظ کن، نشون میده قربونت!
- من آرومم فقط یکم استرس دارم!
 
امضا : پناه سازگار

پناه سازگار

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/9/20
ارسالی‌ها
447
پسندها
5,119
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
- صدای تق‌تق پاشنه‌ی کفش زنی که حدس می‌زنم؛ کوتاه قد و ریزه باشد و کمی با عشوه و خرامان راه می‌رود؛ می‌آید! می‌شنوید استاد؟
- گوش‌هایم مدت‌هاست از کار افتاده فرزندم، اما می‌توان رایحه‌ی عطر تند زنانه‌ای با شمیم لوازم آرایشی را شنید!
- زیباست!
- آری، شیطان جلوه‌گر زیبایی‌های تمام شدنی‌ست؛ فرزندم! نگاهت را از او بگیر تا قرص کامل ماه را رؤیت کنی!
- ماه کامل؟! زن است؟!
- می‌تواند باشد، می‌تواند زنی باشد که تو را به عروج رساند!
- یعنی یک زن مرا به پستی و لجن می‌کشاند و زن دیگر به عروج و زیبایی؟ چگونه؟

- زن زیباست، فوق‌العاده است، عشق را می‌توان در...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : پناه سازگار

پناه سازگار

کاربر سایت
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/9/20
ارسالی‌ها
447
پسندها
5,119
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
- من فقط اومدم... این روسریارو بفروشم، با محل تو چی کار دارم؟!
- اوه، اوه... قیافه‌رو! مظلوم نمایی نکن‌، بزن به چاک که می‌دمت دس بچه‌های محل ها!
- با ناموس خودتم این‌جوری رفتار می‌کنی؟
- خفه بچه ننه، امثال تو بلدن قیافه شیرین کنن و صدا نازک که دل ببرن! پررویی نکن اون رو سگم میاد بالا، جمع کن زود، زود، زود... .
- اولاً ببین آقا پسر، من بچه ننه نیستم، اگه بودم رو کولم این‌همه روسری رو صبح تا شب واسه یه لقمه نون این‌ور و اون‌ور نمی‌بردم! دوماً حرف دهنتو بفهم، صداتو واس من بالا نبر، اوکی من میرم ولی این تهمتی که زدی می‌دونی که زمین گرده، بدجوریم گرده... ولی امیدوارم هیچ‌وقت واس هیچ دختری همچین...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : پناه سازگار

موضوعات مشابه

عقب
بالا