در راه طلب کردن تو هر جراحتی که به طالب وارد آید ، عین راحت است . همچنانکه کسی به امید رسیدن به دارو ، درد را تحمل می کند . مصراع دوم ، تمثیلی است برای تأکید معنی مصراع اول .
سر نتوانم که برآرم چو چنگ / ور چو دفم پوست بدرّد قفا
من همانند چنگ قادر به بلند کردن سر و اعتراض کردن نیستم . حتی اگر پوستم بر اثر سیلی ضربه هایی که بر من نواخته می شود مثل دف از هم بدرد .
سر برآوردن = سر را بلند کردن چنگ = از سازهای زهی قدیم که سری خمیده داشت و با انگشتان می نواختند ( واژه نامه موسیقی ایران زمین ) دف = از خانواده آلات موسیقی ضربی یا کوبه ای است که به آن دایره نیز می گویند قفا = سیلی ]