- ارسالیها
- 1,318
- پسندها
- 16,615
- امتیازها
- 39,073
- مدالها
- 24
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #71
مرگ سَفّاح در این میان بیم و وحشت منصور را افزود. پس از مرگ سَفّاح عمّ او عبداللّه بن علی به دعوی خلافت برخاست. جماعتی نیز در این دعوی از او حمایت کردند. و ابوجعفر سخت نگران شد. ناچار در این باب از ابومسلم چاره و مدد خواست. ابومسلم به جنگ با عبداللّه رضا نمیداد و بهانه میآورد که کار عبداللّه در شام وقعی ندارد، از خراسان بیشتر باید نگران بود. با این بهانه ابومسلم میکوشید خود را از این اختلاف کنار بکشد و به خراسان برود. آیا در این مورد ابومسلم اندیشهی استقلال خراسان را داشته است؟ آیا او نیز مانند عبداللّهبن علی که در شام مدّعی خلافت بود، میخواسته است در خراسان خلافت تازهای ایجاد کند و خود را از خاندان عبّاسیان معرفی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.