- ارسالیها
- 1,318
- پسندها
- 16,618
- امتیازها
- 39,073
- مدالها
- 24
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #51
اگر صدایی برمیآمد فریاد دردناک اما ضعیف شاعری بود که بر ویرانی شهر و دیار خویش نوحه میکرد و مانند ابوالینبغی، یک امیرزادهی بدفرجام، اندوه و شکایت خود را بدین گونه میسرود:
سمرقند کندمند پذیرفت کی اوفکند
از تاش ته بهی همیشه ته خهی
یا نالهی جانسوز زرتشتی ایراندوستی بود که در زیر فشار رنجها و شکنجهها آرزو میکرد که یک دست خدایی از آستین غیب برآید و کشور را از چنگ تازیان برهاند و به انتظار ظهور این موعود غیبی به زبان پهلوی میسرود:
کی باشد که پیکی آید از هندوستان که آمد آن شاه بهرام از دودهی کیان کش پیل هست هزاز و بر سراسر هست پیلبانکه آراسته درفش دارد به آیین خسروان پیش لشکر برند با سپاه سرداران مردی گسیل باید کردن...
سمرقند کندمند پذیرفت کی اوفکند
از تاش ته بهی همیشه ته خهی
یا نالهی جانسوز زرتشتی ایراندوستی بود که در زیر فشار رنجها و شکنجهها آرزو میکرد که یک دست خدایی از آستین غیب برآید و کشور را از چنگ تازیان برهاند و به انتظار ظهور این موعود غیبی به زبان پهلوی میسرود:
کی باشد که پیکی آید از هندوستان که آمد آن شاه بهرام از دودهی کیان کش پیل هست هزاز و بر سراسر هست پیلبانکه آراسته درفش دارد به آیین خسروان پیش لشکر برند با سپاه سرداران مردی گسیل باید کردن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.