رویِ تو خوش می نماید آینۀ ما / کآینه پاکیزه است و روی تو زیبا
چون مِی روشن در آبگینۀ صافی / خویِ جمیل از جمالِ رویِ تو پیدا
هر که دَمی با تو بود یا قدمی رفت / از تو نباشد به هیچ روی ، شکیبا
صیدِ بیابان سَر از کمند بپیچد / ما همه پیچیده در کمندِ تو عمدا
طایرِ مسکین که مِهر بست به جایی / گر بکُشندش نمی رود به دگر جا
غیرتم آید شکایت از تو به هر کس / دردِ اَحبّا نمی برم به اَطبّا
برخیِ جانت شوم ، که شمعِ افق را / پیش بمیرد چراغدانِ ثریّا
گر تو شکرخنده آستین نفِشانی / هر مگسی طوطی ای شوند شکرخا
لعبتِ شیرین اگر تُرش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.