نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

تفسیر شعر شرح و تفسیر غزل شماره 3 دیوان سعدی شیرازی

  • نویسنده موضوع SAN.SNI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 11
  • بازدیدها 1,448
  • کاربران تگ شده هیچ

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #1

شاعر : ابو محمد مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی​

کتاب : دیوان اشعار​

قالب شعر : غزل​

آدرس شعر : شرح و تفسیر غزل شماره 3 دیوان سعدی شیرازی​

 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #2

رویِ تو خوش می نماید آینۀ ما / کآینه پاکیزه است و روی تو زیبا​

چون مِی روشن در آبگینۀ صافی / خویِ جمیل از جمالِ رویِ تو پیدا​

هر که دَمی با تو بود یا قدمی رفت / از تو نباشد به هیچ روی ، شکیبا​

صیدِ بیابان سَر از کمند بپیچد / ما همه پیچیده در کمندِ تو عمدا​

طایرِ مسکین که مِهر بست به جایی / گر بکُشندش نمی رود به دگر جا​

غیرتم آید شکایت از تو به هر کس / دردِ اَحبّا نمی برم به اَطبّا​

برخیِ جانت شوم ، که شمعِ افق را / پیش بمیرد چراغدانِ ثریّا​

گر تو شکرخنده آستین نفِشانی / هر مگسی طوطی ای شوند شکرخا​

لعبتِ شیرین اگر تُرش...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #3

رویِ تو خوش می نماید آینۀ ما / کآینه پاکیزه است و روی تو زیبا


ما به سان آینه ای هستیم که چهره تو را به خوبی باز می تابیم . زیرا آینۀ ما ، صاف و پاکیزه و چهره تو زیبا و نمودنی است.

نمودن = نشان دادن

دراین بیت ما ، به آینه تشبیه شده است .
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #4

چون مِی روشن در آبگینۀ صافی / خویِ جمیل از جمالِ رویِ تو پیدا


همانطور که میِ بی غش و روشن از درونِ شیشۀ صافی به خوبی نمایان می گردد . خصائلِ پسندیده تو نیز از زیبایی چهره ات آشکارا متجلّی است .

میِ روشن = ش*ر..اب صاف و بی دُرد
آبگینه = شیشه
خویِ جمیل = خصلت و خُلقِ پسندیده
جمال = زیبایی و نیکویی

در این بیت ، خوی زیبای معشوق در حالی که از جمال او نمایان است ، به میِ روشن در آبگینۀ صافی ، تشبیه شده است .
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #5

هر که دَمی با تو بود یا قدمی رفت / از تو نباشد به هیچ روی ، شکیبا


هر کس لحظه ای با تو به سر برد و یا به اندازه گامی با تو همراه باشد ، از آن پس به هیچ حال تابِ شکیبایی نخواهد داشت .

به هیچ روی = به هیچ وجه
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #6

صیدِ بیابان سَر از کمند بپیچد / ما همه پیچیده در کمندِ تو عمدا


هیچ حیوانِ شکاری ای پذیرای کمند نمی شود و سر از آن می پیچد . اما ما صیدِ رامی هستیم که به عمد ، خود را در کمند تو اسیر می کنیم . یعنی ما مشتاقانه و آگاهانه اسیر توایم .

صید = شکار ، آنچه بگیرند از وحش و جز آن
عمدا = از روی قصد و نیت ، به طور ارادی و اختیاری
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #7

طایرِ مسکین که مِهر بست به جایی / گر بکُشَندش نمی رود به دگر جا


پرنده مسکین وقتی به جایی دل بست مثل دل بستن کبوتران به حرم ، دیگر حتی به قیمت جانش هم حاضر نیست به جای دیگری برود . ما دل بستۀ توایم و تا پای جان ایستاده ایم .

طایر = پرنده
مسکین = ضعیف و ناتوان ، بیچاره و درمانده
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #8

غیرتم آید شکایت از تو به هر کس / دردِ اَحبّا نمی برم به اَطبّا


غیرتم قبول نمی کند که از تو پیشِ دیگران شکوه کنم . بنابراین دردی را که دوستان موجب آن هستند ، برای درمان به طبیبان عرضه نمی دارم .

غیرت = رشک و حسد ، قهر و خشم ، در اصطلاح ، کراهت داشتن مشارکت دیگری است در عشق و از لوازم عشق ، که هم متعلق به عاشق و هم متعلق به معشوق می باشد . عرفا قایل به غیرت الهی هستند و تعابیر گوناگونی از آن دارند
احبّا = جمع حبیب به معنی دوستان
اطبّا = جمع طبیب
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #9

برخیِ جانت شوم ، که شمعِ افق را / پیش بمیرد چراغدانِ ثریّا


فدای جانت گردم ، درست همان طور که چراغدان ثریا ، یعنی خودِ خوشۀ پروین ، پیش مرگ خورشید می گردد .

برخی شدن = فدا و قربان شده
افق = آسمان ، کرانۀ آسمان
چراغدان = هر جایی که در آن چراغ گذارند تا از باد و باران محفوظ محفوظ ماند در اینجا به معنی مطلقِ چراغ است
ثریا = پروین ، مجموعه ای از شش یا هفت ستاره کوچک درخشان در صورت فلکی ثور که در ادبیات معمولا آن را به گردنبند یا خوشۀ انگور ( خوشۀ پروین ) تشبیه می کنند . ( فرهنگ اصطلاحات نجومی )

– در این بیت ثریا به چراغدان تشبیه شده است . سعدی در اینحا عاشق را به ستارۀ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #10

گر تو شکرخنده آستین نَفِشانی / هر مگسی طوطی ای شوند شکرخا


اگر تو که شکرین می خندی ، برای راندن مگس ها ، یعنی مدعیان سودجو از گردِ خویش ، آستین نفشانی . هر مگسی خود را طوطی شکرخایی می پندارد .

شکرخنده = معشوقی که دارای لبخند شیرین است
آستین فشاندن = به حرکت درآوردن آستین
شکرخا = کسی که شکر بخورد یا بجَوَد . در اینجا صفت طوطی است که شیرین سخن است
 
امضا : SAN.SNI
عقب
بالا