پیدا نمیشود
چیزهایی پنهان است و من میدانم
پیدا نمیشود
روزهایی که با موهای سپید هماندازه است
پیدا نمیشود
طعم کودکیِ خرما با هستههای فلسفیاش
پیدا نمیشود
پرندهای که دنبال صدای جیرجیر چرخوفلک تیر خورد
پیدا نمیشود
روح عکسی که لای کتاب دینی افسرد
آه، پیدا نمیشود
پیدا نمیشود و من پنهان شدهام
میان این حس عجیبی که میدانم
هیچ جای دنیا پیدا نمیشود