شاعر‌پارسی اشعار فرهاد حسن‌زاده

  • نویسنده موضوع Kim.Zahra
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 11
  • بازدیدها 253
  • کاربران تگ شده هیچ

Kim.Zahra

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
29/11/20
ارسالی‌ها
1,468
پسندها
6,518
امتیازها
27,173
مدال‌ها
14
سطح
13
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
تو سرد مي‌شوي، آهسته آهسته
قهوه سرد مي‌شود، آهسته آهسته
من سرد مي‌شوم...
نه، من نبايد سرد شوم
من آمده‌ام كمي نقاشي كنم از قامت بلند تو در كنار درختي كه آهسته آهسته زرد مي‌شود
و كبوتري كه شادي‌هايش آهسته آهسته درد مي‌شود
قلم موهايت را نشور
آنها بويي از ته رنگ تو را دارند
تو كه خورشيد از حاشية نقاشي‌ات بيرون زده
و مي خواهد از پشت كوه‌هاي قهوه‌اي...
راستي قهوه‌ات سرد شد... آهسته آهسته
شادي‌ات درد شد... آهسته آهسته
چهره‌ات زرد شد... آهسته آهسته
چرا نمي‌نوشي از اين همه رنگ قشنگ؟
از اين خوني كه از رنگين‌كمان قرض گرفته‌ام
از اين آب كه مال شعر سهراب است
از اين شرابي كه مي‌چكد از ديوان حافظ
من چهره گلگون تو را در قابی از خنده نمی‌خواهم
قاب‌ها واسطه‌اند براي نديدن، نبوسيدن، نگفتن
كاش دردهايمان را...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Kim.Zahra
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

Kim.Zahra

کاربر سایت
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
29/11/20
ارسالی‌ها
1,468
پسندها
6,518
امتیازها
27,173
مدال‌ها
14
سطح
13
 
  • نویسنده موضوع
  • #12
آب درياها چه شور و خواب ماهى‌ها چه شيرين
آب درياها روان و خواب ماهى‌ها چه سنگين
من ميان خواب و آبم، خواب ماهى آب دريا
شعرهايي مي‌نويسم بين بيدارى و رويا
***
چای سرد می شود
قند به کام نمی رسد
تو نیستی و سیگار بیهوده دود می کند.
 
امضا : Kim.Zahra
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا