متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

نقد همراه نقد همراه رمان سفر به لبه‌ی جهان | Kiyara Sharifi/توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع N.Karevan❀
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 11
  • بازدیدها 517
  • کاربران تگ شده هیچ

paaa

مدیر بازنشسته
سطح
16
 
ارسالی‌ها
469
پسندها
8,440
امتیازها
24,773
مدال‌ها
16
  • #11
"نمی‌دانست باید در مقابل بازپرس جبهه بگیرد یا هر آن‌چه که نمی‌داند را به بازپرس بگوید و به او بفهماند که مجرم کس دیگری‌ست. قطعا راه دوم احمقانه‌ترین کار ممکن بود! قانع کردن این بازپرس زبان‌نفهم دور از باور به‌نظر می‌رسید."
فکر میکنم منظورتون از اون قضایایی که می‌خواست به بازپرس بگه پاراگراف بالا باشه
من برای اینکه مخاطب اشتباه برداشت نکنه نوشتم هر آنچه را که نمی‌داند یعنی هیچ چیزی از این قضایا نفهمیده و به عبارتی گیجه و فقط می‌خواد به بازپرس بفهمونه کسی که مجرمه خودش نیست
نمیدونم شاید منظورم رو درست نرسوندم و اشتباه از من بود

در این باره هم توی دیالوگ لیزا آوردم که گفت "این همون اختلاس‌گره! همون دختر مشکی پوشه توی وست‌فیلد! دیروز تو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] KiyaraSh

KiyaraSh

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
273
پسندها
6,969
امتیازها
21,013
مدال‌ها
11
سن
19
  • #12
الان با حرف اولتون متوجه چیزی شدم که باید بخاطرش ازتون معذرت خواهی کنم...
در اصل من با فرض غلط املایی بودن یک نون در ذهنیاتم به شک افتادم

انطور که من با خودم بعد خواندن دیالوگ "نمی‌دانست باید در مقابل بازپرس جبهه بگیرد یا هر آن‌چه که نمی‌داند را به بازپرس بگوید و به او بفهماند که مجرم کس دیگری‌ست. قطعا راه دوم احمقانه‌ترین کار ممکن بود! قانع کردن این بازپرس زبان‌نفهم دور از باور به‌نظر می‌رسید." در نگاه اول فکر کردم ان نون چسبیده به نمیداند غلط املایی هست چون در هیچ جا گفته نمیشود هرانچه که نمیداند
در نتیجه متن را به این صورت خواندم "نمی‌دانست باید در مقابل بازپرس جبهه بگیرد یا هر آن‌چه که می‌داند را به بازپرس بگوید و به او بفهماند که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : KiyaraSh
عقب
بالا