نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

ادامه بدم؟


  • مجموع رای دهندگان
    12

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,260
پسندها
19,560
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
  • #261
آدم دلش میخواد یکی
فقط یکی باشه‌ها
که غُراشو پیش اون بزنه
و نشنوه که وای بسه و اینا:(
که غمش نگیره
که نفسش نگیره :(
 
امضا : S_MELIKA_R
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] hadi

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,260
پسندها
19,560
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
  • #262
بقولِ الیم رصد نکنید
ما رو که نه اینجا مراغه‌س
نه ما آدما رصد خونه‌تون :)
بذارید راحت تو دردامون دست و پا بزنیم
وقتی شنا بلد نیستید بیشتر غرقمون میکنید :(
 
امضا : S_MELIKA_R
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] hadi

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,260
پسندها
19,560
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
  • #263
یادم نمیره که گفته بودی
تو حالا حالاها باید درد بکشیُ
این دردا که چیزی نیست واست:)
اونقد اینو تو دلت بهم گفته بودی
که خودمم باورم شده بود...
و اگه ی روز صبح چشام بی درد وا میشدن
فک میکردم مُردمُ درد حس نمیکنم:)
 
امضا : S_MELIKA_R
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] hadi

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,260
پسندها
19,560
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
  • #264
یک جفت چشم خیره به چی! توی صورتم
که سال هاست از شب ِ ماتش فراری ام
هی پرت می شوم به همین گوشه از اتاق
هی فکر ِ دوست داری و شاید نداری ام:)

فاطمه اختصاری
 
امضا : S_MELIKA_R
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] hadi

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,260
پسندها
19,560
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
  • #265
من دلم تو رو خواسته بود...
من انقدر دلم تو رو خواسته بود
كه از هرچى كه تو رو نداشت،
رنگت رو نداشت،
چشمات رو نداشت،
خنده هات رو نداشت بيزار بودم..
 
امضا : S_MELIKA_R
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] hadi

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,260
پسندها
19,560
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
  • #266
من از چی میترسیدم؟:)))
از ارتفاع؟
نبودنت؟
آسانسورع شیشع یی؟
تله کابین؟
پشتِ بوم؟
چشمایِ مامانم؟
الان از هیچکدومشون:)
فقط از تو میترسم:)
از تو که نابودم میکنی:))
 
امضا : S_MELIKA_R
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] hadi

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,260
پسندها
19,560
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
  • #267
یه وقتی یه نفر میاد بهت میگه تو با همه فرق داری و با فلان جمع نگرد و باهاشون بُر نخور و تو فکر میکنی اون اومده که مراقبت باشه و داره واست ارزش قائل میشه که از بقیه سوات کرده و گفته روابطتو محدود کن. بعد یه مدت میگذره و میبینی مساله فرق تو و بقیه نبوده، هیچ مراقبتی‌ام درکار نبوده اون فقط میترسیده آدما حرفایی درموردش بزنن که دوست نداشته تو بشنوی، ممکن بوده چیزایی بگن که اون دلش نمیخواسته تو بدونی. دوزاریت میفته که هیچ مهر و مراقبتی در کار نبود و همش یه موش و گربه بازی بود برای رو نشدن دستش اونجاها که کاری کرده که نباید میکرده و میترسیده بو ببری. همین!

مانگ میرزایی
 
امضا : S_MELIKA_R
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] hadi

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
سطح
26
 
ارسالی‌ها
2,260
پسندها
19,560
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
  • #268
حیف با اینکه دوستت دارم
سهم دستانم از تو پرهیز است

قسمتم نیستی و این یعنی :
زندگی واقعا غم انگیز است
امید صباغ نو
 
امضا : S_MELIKA_R
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] hadi

R0YA

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
24
پسندها
116
امتیازها
490
مدال‌ها
1
  • #269
این باد
چه مگر گفت
در گوش درختان
که چنین جامه‌درانند
همه؟

مسعود صمیمی
 

R0YA

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
24
پسندها
116
امتیازها
490
مدال‌ها
1
  • #270
چو غنچه گرچه فروبستگی‌ست کارِ جهان
تو همچو بادِ بهاری‌، گره‌گشا می‌باش

حافظ
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا