فال شب یلدا

متون و دلنوشته‌ها خاطرات خانه‌ی پدری

  • نویسنده موضوع Ghazaleh.Sh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 135
  • بازدیدها 2,475
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Ghazaleh.Sh

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,010
پسندها
5,319
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #131
آفتاب چشمانت
چه دلپذير است
باز کن آن چشم‌ها را
تا بخير شود اين صبح...
 

Ghazaleh.Sh

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,010
پسندها
5,319
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #132
یک نفر در دفاع از «ژن‌خوب‌ها» نوشته بود «بسیار شریف هستند و آزاده»؛ این عکس را نشان می‌دهم تا هرکسی به راحتی نتواند کلماتی چون «شریف و آزاده» را از معنا تهی کند، شریف تویی که با عصا در خیابان‌های خاکستری تهران دستمال کاغذی می‌فروشی، و هلی‌کوپتر شخصی و گشت ‌و گذار با آن، میلیون‌ها فرسخ با دنیای «آزاده‌ی» تو فاصله دارد، شرافت همان یک جفت دستکشی‌ست که با معصومیتی نگفتنی به دست کرده‌ای تا شاید از جان عزیز و نزار تو محافظت کند؛ معنای «شرافت» تو هستی، بی‌کم و کاست، بدون دستکاری
✍نوشین زرگری
 

Ghazaleh.Sh

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,010
پسندها
5,319
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #133
مادرم رسم ورسومهای زندگیش زیباست ...
از شب قبل برنج عطریش رادر ظرف سفالی قدیمی خیس میکند...
هندوانه و کاهو ترشی و هله هوله های دلخواه نوه هایش را گوشه ی آشپزخانه میچیند...
روی ظرفهای گل سرخی و استکانهای کمرباریکش یک پارچه ی سفیدِ گلدوزی شده میکشد که خاک رویشان ننشیند...
آخرین رختخواب سفیدِخانه که جمع میشود
سفره صبحانه اش پهن میشود و رنگ و روی مرباهای خانگیش توی سفره خودنمایی میکند...
وقتی اهل خانه را به خوردن صبحانه دعوت میکند میگوید نان سنگگمان تازه هست ، حاجی بعد از نماز صبح رفته خریده
 

Ghazaleh.Sh

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,010
پسندها
5,319
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #134
من خانه‌ام را پر از رنگ ميكنم
پــر از عــطــر زنــدگــي ،
گل مي‌خرم , نان گرم مي‌كنم
شعر مي‌نويسم و بـــاور دارم
زنـدگــي يـعني همیـن
بـهانـه‌های كوچـك خوشبختی
 

Ghazaleh.Sh

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,010
پسندها
5,319
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #135
⏳به یاد خاطرات خوش خانه های قدیمی،
کوچه پس کوچه های پرپیچ و خم،
بوی گل یاس
حوض وسط حیاط
شیشه های رنگی درک ها و ارسی های خانه
دولچه دوزهای اطراف
فانوس های نفتی و پیه سوز
سکوت شبانه ی شهر
کوبه های ظریف و ضخیم درهای چوبی
صفا و صمیمیت گذشته
و در یک کلام "زندگی ساده ی قدیم کجا رفت؟!"
 

Ghazaleh.Sh

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,010
پسندها
5,319
امتیازها
23,673
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #136
گفتگوی من و کرونا
گفتم :زود بساطت را جمع کن و برو
گفت :حرفش را هم نزن
گفتم :خیلی بی انصافی
گفت :برعکس من خیلی هم با انصافم
گفتم :چطور ؟
گفت:ببین کاری کردم که الان همه وضعیت مشابه داشته باشند.
همه را مجبور کردم ماسک بزنند چه صورتهایی با بینی های عمل کرده چه صورتهای آفتاب سوخته
همه را خانه نشین کردم چه در خانه های چند ده میلیاردی چه آپارتمانهای کوچک ونقلی
تمام ماشینها را در پار کینگ ها محبوس کردم چه
ماشینهای آخرین مدل چه ماشینهای از رده خارج شده.
همه مدارس تعطیله چه مدارس بچه های از شما بهترون چه مدرسه های کپری.
گفتم : این وسط خیلی ها بیگناهند .
گفت : متاسفم باید بگم وقتی آتشی برپا میشه تر وخشک با هم میسوزند.
باید بدانید خیلی راه را به خطا رفته اید.
چقدر فرصت داشتید به دیدن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا