متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دیالوگ نویسی تمرین دیالوگ نویسی | شادی قصاب‌زاده کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Noora_Gh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 10
  • بازدیدها 459
  • کاربران تگ شده هیچ

Noora_Gh

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
107
پسندها
687
امتیازها
3,933
مدال‌ها
6
سن
16
  • نویسنده موضوع
  • #1
- دوستت دارم.
- حرفای جدید می‌زنی!
- آره. از وقتی که، احساسای جدید پیدا کردم.
 
امضا : Noora_Gh

Noora_Gh

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
107
پسندها
687
امتیازها
3,933
مدال‌ها
6
سن
16
  • نویسنده موضوع
  • #2
- خواهش می‌کنم دخترم. بیا بریم. اگه پدرت بره دیگه نمی‌بینیش!
- منم ازت خواهش می‌کنم مامان، بزاری بره. شوهرت از اولشم موندنی نبود!
 
امضا : Noora_Gh

Noora_Gh

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
107
پسندها
687
امتیازها
3,933
مدال‌ها
6
سن
16
  • نویسنده موضوع
  • #3
- دوسش داری؟
- نه!
- داری.
- نه!
- داری.
- اِ، میگم نه دیگه!
- اگه دوسش نداری پس چرا وقتی دست هلیا رو گرفت و رفت، ناراحت شدی؟
- من دوسش ندارم الن. عاشقشم!
 
امضا : Noora_Gh

Noora_Gh

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
107
پسندها
687
امتیازها
3,933
مدال‌ها
6
سن
16
  • نویسنده موضوع
  • #4
- کجایی؟
- خونه مامانم اینا.
- کی میای؟
- ۷ و نیم، ۸.
- تنها نیای! دیر وقته. خواستی بیای، بگو بیام دنبالت.
- منم دوستت دارم!
 
امضا : Noora_Gh

Noora_Gh

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
107
پسندها
687
امتیازها
3,933
مدال‌ها
6
سن
16
  • نویسنده موضوع
  • #5
- یه خواهشی ازت دارم.
- تو جون بخواه.
- من به جونت احتیاج ندارم. باهاش درست رفتار کن، همین!
- اگه جونم هم می‌خواستی، می‌دادم؛ ولی این نه.
- حامد، داداشم، لطفا.
- مگه من به کار تو و کسری کار دارم؟
- مگه من سر کسری داد می‌زنم؟ باهاش دعوا می‌کنم؟
- تو خانومی، گُلی! من حتی تکلیفم با خودم روشن نیست!
 
امضا : Noora_Gh

Noora_Gh

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
107
پسندها
687
امتیازها
3,933
مدال‌ها
6
سن
16
  • نویسنده موضوع
  • #6
- چشات خیلی قشنگه!
- چشای تو هم خیلی قشنگه!
- چرا؟ چون آینه ی چشاته؟
- چه جالب! تو هم دقت کردی که چشامون چقدر شبیه به همه؟
- آره. من حتی دقت کردم شبا قبل خواب یک لیوان چای می‌خوری، چند صفحه کتاب میخونی، چراغ سالن رو روشن می‌ذاری، با اینکه یه اتاق ازم فاصله داری!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Noora_Gh

Noora_Gh

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
107
پسندها
687
امتیازها
3,933
مدال‌ها
6
سن
16
  • نویسنده موضوع
  • #7
- چیکار میکنی؟
- غذا می پزم، نوش جان کنی!
- مگه نگفتی آشپزی یاد نداری؟
- خب، برای تو که یاد دارم!
 
امضا : Noora_Gh

Noora_Gh

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
107
پسندها
687
امتیازها
3,933
مدال‌ها
6
سن
16
  • نویسنده موضوع
  • #8
- آبی بهت میاد.
- به تو هم قرمز میاد. وقتی اون رژت رو روی لبات میکشی.
- کدوم رژم؟
- همونی که من برات خریدم و گفتم فقط برای من بزنی. اما فرداش با بی رحمی، برای تموم مردای تو خیابون زدی!
 
امضا : Noora_Gh

Noora_Gh

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
107
پسندها
687
امتیازها
3,933
مدال‌ها
6
سن
16
  • نویسنده موضوع
  • #9
- گلم، کجایی چند وقته ازت خبری نیست؟
- گلم، شما ده مدل خط چشم کشیدی اون سرش ناپیدا، نمیتونی ما رو ببینی!
 
امضا : Noora_Gh

Noora_Gh

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
107
پسندها
687
امتیازها
3,933
مدال‌ها
6
سن
16
  • نویسنده موضوع
  • #10
- باید صبر کنی عزیزم. صبر چاره سازه.
- صبر چاره سازه، درست! اما برای من که بیچاره ی دو عالم به حساب میام، کاری نمیتونه بکنه!
 
امضا : Noora_Gh
عقب
بالا