◇ مبادا او که دارای اشتیاق و نیرویی فراوان است ، به کم شوق طعنه زند که : "چرا تو تا این حد خمود و دیررسی؟! " .
زیرا ، ای سوته دل ! فرد صالح هرگز از عریان نمی پرسد " لباست کو؟! " و از بیپناه سوال نمی کند " خانهات کجاست ؟! " .
▪︎ شما را اگر توان نباشد که کار خود به عشق در آمیزید و پیوسته بار وظیفهای را بیرغبت به دوش میکشید ، زنهار دست از کار بشویید و بر آستان معبدی نشینید و از آنان که به شادی ، تلاش کنند صدقه بستانید، زیرا آنکه بیمیل ، خمیری در تنور نهد ، نان تلخی واستاند که آدم را تنها نیمه سیر کند ، و آنکه انگور به اکراه فشارد ، شربت را عسارهای مسموم سازد ، و آنکه حتی به زیبایی آواز فرشتگان نغمه ساز کند ، چون به آواز خویش عشق نمیورزد ، تنها میتواند گوش آدمی را بر صدای روز و نجوای شب ببندد.
■ مردم ! هشدار ! که زیبایی زندگانی است ، آن زمان که پرده گشاید و چهره برنماید . لکن زندگی شمایید و حجاب خود ، شمایید .
زیبایی قامت بلند ابدیت است ، نگران منتهای خویش در زلال آینه! اما صراحت آینه شمایید و نهایت جاودانه شمایید!
~☆ گروهی دریای زیبای حقیقت را به درون خود نهان دارند و زلال آن را در پیاله کوچک کلام نمیکنند .
به گرمای مهربان سینهی آنان باشد که جان به سکوتی موزون ماوی گزیند .
~• به راستی آیا این خداوند است که آدم را آفریده است یا عکس آن؟ خداوند، درهای فراوانی ساخته که به حقیقت گشوده میشوند و آنها را برای تمام کسانی که با دست ایمان به آن میکوبند ، باز میکند. نیکی در آدم باید آزادانه جریان و تسرِی یابد .
~□ به هنگام باز ایستادن تنفس ،نفس از تکرار پی در پی آزاد میشود و تلاش برای آزادی از زندانی مخوف و اوج گرفتن در فضایی گسترده و پر از آثار حیات به سوی پروردگار ادامه مییابد ، تا بی پرده به وصال برسد .
گروهی از مردمند که اندکی از ثروت کلان خویش را میبخشند و آرزویی جز شهرت ندارند . این خودخواهی و این شهرت پرستی که به طور ناخودآگاه گرفتارش هستند بخشش آنان را ضایع میسازد .
~\ آنانی که میبخشند و در بخشش خود معنایی برای درد و شکنجه نمییابند . اینان در جستجوی هیچ نوع شادی نیستند و حتی به فکر نشر مناقب و فضایل خود نمیافتند . اینان آنچه را که دارند میبخشند ، مانند گلها و ریحانها که بوی عطرآگین خود را در چمنزارها و جلگه ها پخش میکنند .
خدای بزرگ با دست این افراد سخن میگوید و از میان دیدگان این اشخاص به زمین لبخند میزند .