سخن بزرگان رسول یونان

  • نویسنده موضوع G.ASADI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 11
  • بازدیدها 219
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

G.ASADI

مدیر بازنشسته ادبیات
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/4/20
ارسالی‌ها
1,259
پسندها
41,124
امتیازها
60,573
مدال‌ها
24
سطح
38
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
می‌گذرند
زودتر از آنچه فکر کنی می‌گذرند؛
عشق‌ها، اضطراب‌ها، هیجان‌ها

باد و باران‌هایِ یک تابستانند...
 
امضا : G.ASADI

G.ASADI

مدیر بازنشسته ادبیات
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/4/20
ارسالی‌ها
1,259
پسندها
41,124
امتیازها
60,573
مدال‌ها
24
سطح
38
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
وضعیت خوبی ندارم
مرا ببخش!
دستم از اشیا رَد می‌شود
رَد می‌شود از تلفن
فراموشت نکرده‌ام
فقط
کمی...
کمی،

مُرده‌‌ام!
 
امضا : G.ASADI

G.ASADI

مدیر بازنشسته ادبیات
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/4/20
ارسالی‌ها
1,259
پسندها
41,124
امتیازها
60,573
مدال‌ها
24
سطح
38
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
فقط ...
فقط تاریکی می داند
ماه چقدر روشن است
فقط خاک می داند
دستهای آب چقدر مهربان !
معنی دقیق نان را
فقط آدم گرسنه می داند
فقط من میدانم

تو چقدر زیبایی !...
 
امضا : G.ASADI

G.ASADI

مدیر بازنشسته ادبیات
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/4/20
ارسالی‌ها
1,259
پسندها
41,124
امتیازها
60,573
مدال‌ها
24
سطح
38
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
آتش و آدم
ترکیبی نامتجانس است
من از میان این آتش گر گرفته
در رویاها و عشق ها
غیر ممکن است سالم برگردم
بازگشت من
اندوه بار خواهد بود
کاش مثل نان بودم
چه زیبا بر می گردد

از سفر آتش!
 
امضا : G.ASADI

G.ASADI

مدیر بازنشسته ادبیات
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/4/20
ارسالی‌ها
1,259
پسندها
41,124
امتیازها
60,573
مدال‌ها
24
سطح
38
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
اگر مرا دوست نداشته باشى
دراز مى‌کشم
و مى‌میرم
مرگ
نه سفرى بى‌بازگشت است
و نه ناگهان محو شدن..
مرگ
دوست نداشتن توست
درست

آن موقع که باید دوستم بدارى...
 
امضا : G.ASADI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Pari.F

G.ASADI

مدیر بازنشسته ادبیات
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/4/20
ارسالی‌ها
1,259
پسندها
41,124
امتیازها
60,573
مدال‌ها
24
سطح
38
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
هم پنجره خانه تو باز بود
هم پنجره خانه من
اما چه فایده
همدیگر را نتوانستیم ببینیم
رو به روی هم
تنها ماندیم
مثل دو درخت در زردی و باد
ما از درون
پنجره هایمان را

به روی هم بسته بودیم !
 
امضا : G.ASADI

G.ASADI

مدیر بازنشسته ادبیات
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/4/20
ارسالی‌ها
1,259
پسندها
41,124
امتیازها
60,573
مدال‌ها
24
سطح
38
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
بارانی که روی این شهر می بارد
یک شب
روی استانبول نیز خواهد بارید
همین طور که روی لندن
و یا باکو
هر کجا باشی
یک شب
به یاد نخستین دیدار
دل تو نیز خواهد شکست
مثل دل من

زیر بارانی که از ابر خاطره ها می بارد
 
امضا : G.ASADI

G.ASADI

مدیر بازنشسته ادبیات
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/4/20
ارسالی‌ها
1,259
پسندها
41,124
امتیازها
60,573
مدال‌ها
24
سطح
38
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
من از اینجا خواهم رفت
و فرقی هم نمیکند
که فانوس داشته باشم یا نه
کسی که میگریزد

از گم شدن نمی ترسد
 
امضا : G.ASADI

G.ASADI

مدیر بازنشسته ادبیات
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/4/20
ارسالی‌ها
1,259
پسندها
41,124
امتیازها
60,573
مدال‌ها
24
سطح
38
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
دیگر با صدای بلند نمی خندم
با صدای بلند حرف نمی زنم
دیگر گوش نمی دهم
به صدای باد
دریا،
پرنده،
پاواروتی
پاورچین پاورچین می آیم
و می روم
بی سر و صدا زندگی میکنم
تو در من

به خواب رفته ای
 
امضا : G.ASADI

G.ASADI

مدیر بازنشسته ادبیات
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/4/20
ارسالی‌ها
1,259
پسندها
41,124
امتیازها
60,573
مدال‌ها
24
سطح
38
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
می‌خندم به باد
که اغلب بی‌موقع می‌وزد
می‌خندم به ابر
که اغلب بر دریا می‌بارد .
به صاعقه نیز می‌خندم
که فقط می‌تواند چوپان‌ها را خاکستر کند !
و می‌خندم به ...
تا شاد زندگی کنم !
من می‌خندم ،
اما دنیا غم‌انگیز است

واقعا غم‌انگیز است ...
 
آخرین ویرایش
امضا : G.ASADI
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا