متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دیالوگ نویسی تمرین دیالوگ‌نویسی‌ |‌ fateme26 کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع ADLAYD
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 9
  • بازدیدها 248
  • کاربران تگ شده هیچ

ADLAYD

کاربر حرفه‌ای
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,578
پسندها
10,935
امتیازها
31,873
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #1
-‌ چته چرا پکری؟‌
-‌ نمی‌دونم!‌
-‌ مگه میشی ندونی هویج!
-‌ صد بار میگم بهم نگو هویج!‌ نمی‌فهمی؟
-‌ خوب چیکار کنم؟‌ موهات نارنجیه مثل هویج می‌مونه،‌ تقصیر من نیست!
-‌ کاش...‌ .
-‌ کاش چی؟‌ حرفت رو درست بزن!‌ می‌دونی خوشم نمیاد!
-‌ کاش همین الان بگن،‌ بهم زنگ بزنن که پروازش کنسل شده.‌ از در بیاد تو و با اون چشمای مشکیش بهم خیره بشه و بگه می‌‌مونم...‌ اما می‌دونم که از این شانس‌ها ندارم!​
 
آخرین ویرایش
امضا : ADLAYD

ADLAYD

کاربر حرفه‌ای
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,578
پسندها
10,935
امتیازها
31,873
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #2

-‌ بهتره سریعتر بری...‌ خوب؟‌ حوصله‌ی قیافه‌ی بیضی شکلت رو ندارم!‌
-‌ اما...‌ تو یه روزی برای همین صورت کک مکی و بیضی شکلم،‌ جون میدادی!‌ چطور نتونستم اون روی بیرحمت رو بشناسم؟!
-‌ اشتباه کردم،‌ تو هم اشتباه کردی!‌ حالا برو تا اون روی دیگه‌ام رو ندیدی!
-‌ من...‌ من...‌ .
-‌ چیه هعی مِن مِن می‌کنی؟
-‌ من برم دیگه نمیام ها!‌​
 
آخرین ویرایش
امضا : ADLAYD

ADLAYD

کاربر حرفه‌ای
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,578
پسندها
10,935
امتیازها
31,873
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #3
-‌ من بی‌تو خیلی خوشبختم،‌ انگاری بدون دونستن اینکه موجودی مثل تو روی زمین زندگی می‌کنه،‌ روحم رو شاد می‌کنه!‌
-‌ هر چقدر میخوای تظاهر کن!‌ تو هیچ‌وقت نمی‌دونی طعم خوشبختی چیه؟! می‌دونی چرا؟
-‌ ...‌ .
-‌ چون من تنها کسی بودم که لبخند رو لبات می‌آورد!‌ تو بدون لبخندت بدبختی!​
 
آخرین ویرایش
امضا : ADLAYD

ADLAYD

کاربر حرفه‌ای
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,578
پسندها
10,935
امتیازها
31,873
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #4
-‌ از همون اولش هم می‌دونستم آبی از تو گرم نمیشه!‌ خودم باید برم بکشمش!
-‌ هعی هعی!‌ می‌دونی داری درباره کی صحبت می‌کنی؟
-‌ معلومه که می‌دونم!‌ من دیگه نمی‌خوام ببینمش،‌ برای همین می‌کشمش!‌ وقتی من چیزی رو نمیخوام،‌ یعنی توی دنیا هم نباید وجود داشته باشه!‌‌ فهمیدی؟
-‌ یکم آدم باش مرد!‌ اون رفیقته،‌ چجوری میخوای همچنین کاری کنی؟
-‌ با رضایت خودش!
 
آخرین ویرایش
امضا : ADLAYD

ADLAYD

کاربر حرفه‌ای
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,578
پسندها
10,935
امتیازها
31,873
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #5
-‌ می‌دونی؟‌
-‌ چیو؟
-‌ اینکه چطوری اینقدر میشه پست شد؟
-‌ نه،‌ نمی‌دونم.
-‌ اما من می‌دونم... آدمای اطرافم خیلی خوب بهم این موضوع رو ثابت کردند!
-‌ مگه تو یه آدم پستی؟
-‌ نمی‌دونم...‌ بستگی به نوع دیدگاه تو داره.‌ دیدگاه چیز خطرناکیه!‌ گاهی میتونه بدجور قضاوت‌کننده بدی بشه،‌ گاهی اوقات هم راست میگه و اما تو بهش گوش نمی‌کنی... ضرر می‌کنی!
-‌ متوجه نمی‌شم داری چی میگی!
-‌ خوبه!‌ اما کاشکی متوجه می‌شدی،‌ چون آدمای اطرافت همشون گرگن!
 
امضا : ADLAYD

ADLAYD

کاربر حرفه‌ای
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,578
پسندها
10,935
امتیازها
31,873
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #6
-‌ چرا گریه می‌کنی؟
-‌ اونا بهم دروغ گفتن،‌ کلک زدن...‌ من شکست خوردم.‌
-‌ می‌دونی بخاطر چی بود؟
بخاطر این بود که به حرفای احساساتت گوش کردن و صدای مغزت رو خاموش کردی.‌ تو باید برای موفقیت دکمه‌ی احساساتت رو خاموش کنی و به ندای ذهنت گوش کنی...‌ وگرنه هیچ‌وقت موفق نمیشی!
-‌ چرا؟
-‌ بخاطر اینکه احساسات فقط تصمیمات لحظه‌ای هستن... اما تصمیمات ذهنت،‌ تا ابد موندگار هستن!​
 
امضا : ADLAYD

ADLAYD

کاربر حرفه‌ای
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,578
پسندها
10,935
امتیازها
31,873
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #7
_‌ کاش می‌دونستم.‌
_‌ چیو؟
_‌ اینکه کی می‌میرم.‌
_‌ اینطوری دیگه شاید زندگی برات معنایی پیدا نمی‌کرد.‌ همش باید انگار استرس اون روزی رو داشته باشی که قراره بمیری.‌
_‌ نه...‌ شاید اینجوری می‌فهمیدم چند روز برای عملی کردن نقشه‌ام وقت دارم.‌
_‌ چه نقشه‌ای؟
_‌ اینکه چجوری از اونهایی که اذیتم کردن انتقام بگیرم.​
 
امضا : ADLAYD

ADLAYD

کاربر حرفه‌ای
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,578
پسندها
10,935
امتیازها
31,873
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #8
_‌ میشه یعنی یکی از دروغ‌های من رو بفهمه؟
_‌ وای!‌ نمی‌دونستم که تو هم دروغ میگی!
_‌ من فقط از تنها چیزی که دروغ میگم،‌ حال بد خودم هستش.‌‌
_‌ ...‌ .
_‌ می‌بینی؟‌ اینجا هم دست از قضاوت بر نمی‌داری.‌​
 
امضا : ADLAYD

ADLAYD

کاربر حرفه‌ای
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,578
پسندها
10,935
امتیازها
31,873
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #9
_‌ شاید تو فقط باید مرده باشی!
_‌ منظورت چیه؟‌ من اینجا جلوت وایستادم.‌‌
_‌ نه...‌ این تو نیستی.‌ این دروغ تظاهر تو هستش که جلوم وایسته و وانمود میکنه که براش مهمم!​
 
امضا : ADLAYD

ADLAYD

کاربر حرفه‌ای
سطح
21
 
ارسالی‌ها
1,578
پسندها
10,935
امتیازها
31,873
مدال‌ها
21
  • نویسنده موضوع
  • #10
-‌ حرف بزن!
-‌ نمی‌فهمم از حرف زدن من چی گیر تو میاد؟
-‌ چون میخوام درکت کنم،‌ مگه بده؟
-‌ نه... اتفافاً رویای شیرینی به نظر میاد،‌ چون که تا الان متوجه نشده بودی که فقط داری من رو نابود میکنی و حالا میخوای حرفای دل شکسته‌ام رو بشنوی.‌​
 
امضا : ADLAYD
عقب
بالا