نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

صرف بعضی افعال کاربردی فرانسوی

  • نویسنده موضوع raha.sabgh
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 20
  • بازدیدها 998
  • کاربران تگ شده هیچ

`Diaco

کاربر فعال
سطح
24
 
ارسالی‌ها
1,066
پسندها
16,542
امتیازها
37,073
مدال‌ها
16
  • #11
5. Faire (to do)

بدون فعل «to do» چه کاری می‌توانیم انجام دهیم؟ احتمالا کار زیادی نمی‌توانیم انجام دهیم. فعل «Faire» در زبان فرانسه به معنی «To do» یا «to make» است و مثل سایر فعل‌های این لیست، نه تنها در واژگان، بلکه در قوانین گرامری هم کاربرد زیادی دارد. برای مثال از آن می‌توان در عبارات ضروری یا دستوری مانند Faites vos devoirs استفاده کرد (مشقت را بنویس!). همانطور که حدس می‌زنید، این فعل هم بی‌قاعده است.

مثال‌های زیر را در نظر بگیرید:



Jefais mes devoirs. (I’m doing my homework.)

Tufais la lessive. (You’re doing the laundry.)

Il/ellefait un gâteau. (He/she makes a cake.)

Nousfaisons des biscuits. (We’re making cookies.)

Vousfaites une tasse de café. (You’re making a cup of...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : `Diaco

`Diaco

کاربر فعال
سطح
24
 
ارسالی‌ها
1,066
پسندها
16,542
امتیازها
37,073
مدال‌ها
16
  • #12
6. Vouloir (to want)

از بسیاری جهات، صرف فعل «vouloir» شبیه صرف فعل «pouvoir» است. این فعل معادل "to want" در زبان انگلیسی است و باز هم برای بیان درخواست در ساختاری شرطی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

مثال‌های زیر را در نظر بگیرید:

Jeveux un livre. (I want a book.

Tuveux un stylo. (You want a pen.)

Il/elleveut des crayons. (He/she wants some pencils.)

Nousvoulons un chat. (We want a cat.)

Vousvoulez un chien. (You want a dog.)

Ils/ellesveulent un café. (They want a coffee.)
 
امضا : `Diaco

`Diaco

کاربر فعال
سطح
24
 
ارسالی‌ها
1,066
پسندها
16,542
امتیازها
37,073
مدال‌ها
16
  • #13
7. Parler
(To speak)

بالاخره به فعلی باقاعده می‌رسیم. فعل parler)to speak) فعلی باقاعده است و از الگوی معمولی در صرف افعال باقاعده‌ «افعال با پسوند-er » پیروی می‌کند که در تمام آن‌ها «er» انتهای فعل حذف می‌شود و پسوند دیگری اضافه می‌گردد. این فعل،‌ فعلی بسیار پرکاربرد در زبان فرانسه است و از آن برای پرسش سوال Parlez-vous français (آیا شما به زبان فرانسه صحبت می کنید؟) هم استفاده می‌شود.

مثال‌های زیر را در نظر بگیرید:



Je parlefrançais. (I speak French.)

Tu parles (You speak English.)

Il/elle parle (He/she speaks Spanish.)

Nous parlons (We speak Dutch.)

Quelle langue parlez-vous ?(Which language do you speak?)

Ils/elles parlent (They speak German.)
 
امضا : `Diaco

`Diaco

کاربر فعال
سطح
24
 
ارسالی‌ها
1,066
پسندها
16,542
امتیازها
37,073
مدال‌ها
16
  • #14
8. Demander (to ask)

بسیار خوب، ما اینجا چه داریم؟ یک فعل باقاعده‌ی دیگر! همانطور که فعل parler باقاعده است، demander هم یک فعل باقاعده و به معنای "to ask" است. گیج نشوید! اگر چه از demander می‌توان با معنای «to ask» استفاده کرد، اما اصطلاح «poser une question» به معنی «سوال پرسیدن» است. به هر حال، «poser» هم یک فعل باقاعده با پسوند «-er» است.
مثال‌های زیر را در نظر بگیرید:

Je demandede l’aide. (I ask for help.)

Tu medemandes (You ask me why.)

Il/elle demandeun stylo. (He/she asks for a pen.)

Nous demandonsun café et un thé. (We ask for a coffee and a tea.)

Vous demandezque le professor explique le test. (You ask the professor to explain the test.)

Ils/elles demandentquelque chose...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : `Diaco

`Diaco

کاربر فعال
سطح
24
 
ارسالی‌ها
1,066
پسندها
16,542
امتیازها
37,073
مدال‌ها
16
  • #15
9. Savoir (to know)

آماده موقعیتی هستید که در آن، ترجمه‌های فرانسوی و انگلیسی کاملا مطابقت نداشته باشد؟ بسیار خوب، زیاد خودتان را اذیت نکنید. همانطور که بین «demander» و «poser» تمایز وجود دارد، پس بین savoir») to know») و connaître)to know) هم تمایز وجود دارد. بیایید این دو فعل را اینگونه تشخیص دهیم که savoir به معنی «to know something» است. این فعل، فعلی بی‌قاعده است.

مثال‌های زیر را در نظر بگیرید:



Jesais parler français. (I know how to speak French.)

Tusais que j’aime les langues. (You know that I like languages.)

Il/ellesait parler anglais. (She knows how to speak English.)

Noussavons (We know everything.)

Quesavez-vous ? (What do you know?)

Ils/ellessavent. (They know.)
 
امضا : `Diaco

`Diaco

کاربر فعال
سطح
24
 
ارسالی‌ها
1,066
پسندها
16,542
امتیازها
37,073
مدال‌ها
16
  • #16
10. Venir (to come)

این فعل را آخر از همه معرفی می‌کنیم ولی این دلیل بر کم اهمیت بودن آن نیست. فعل «venir» به معنی (to come) است و فعلی بی‌قاعده است.

مثال‌های زیر را در نظر بگیرید:



Jeviens de Paris. (I come from Paris.)

Tuviens de Toronto. (You come from Toronto.)

Il/ellevient à midi. (He/she is coming at noon.)

Nousvenons de Tokyo. (We come from Tokyo.)

D’oùvenez-vous ? (Where do you come from?)

Ils/ellesviennent à minuit. (They’re coming at midnight.)
 
امضا : `Diaco

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,799
پسندها
9,473
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • مدیرکل
  • #17
صرف فعل :
داشتن =avoir
J 'ai = من دارم Nous avons =ما داریم
Tu as = تو داری Vous avez =شما دارید
Il a = او دارد Ils ont = آنها دارند
Elle a = او دارد Elles ont =آنها دارند
 
امضا : YEGANEH SALIMI

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,799
پسندها
9,473
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • مدیرکل
  • #18
صرف فعل رفتن

Je vais à paris avec mon frère= من با برادرم به پاریس میروم
Tu vas en France avec ton frère = تو با برادرت به فرانسه میروی
Il va souvent au cinema = او اغلب به سینما میرود
Elle va souvent au cinema avec son ami =او اغلب با دوستش به سینما میرود
Nous allons en France avec notre professeur=ما با استادمون به فرانسه میرویم
Vous allez à Téhéran =شما به تهران میروید
Ils vont au cinema = آنها به سینما میروند
Elles vont à Montréal=آنها به مونترال میروند
 
امضا : YEGANEH SALIMI

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,799
پسندها
9,473
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • مدیرکل
  • #19
فعل chercher (گروه 1)
Chercher=جستجو کردن

Je cherche mon stylo=من دنبال خودکارم میگردم

Tu cherches un bon ami =تو دنبال یک دوست خوب هستی

Il cherche un grand appartement=او دنبال یک آپارتمان بزرگ میگرده

Elle cherche son chat=او دنبال گربه اش میگرده

Nous cherchons un correspondant italien=ما دنبال یک دوست مکاتبه ای ایتالیایی میگردیم

Vous cherchez votre père? =شما پدرتون رو جستجو میکنید؟

Ils cherchent une voiture noire =آنها در جستجوی یک ماشین سیاه هستند

Elles cherchent une voiture blanche= آنها در جستجوی یک ماشین سفید هستند
 
امضا : YEGANEH SALIMI

YEGANEH SALIMI

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
19
 
ارسالی‌ها
2,799
پسندها
9,473
امتیازها
33,973
مدال‌ها
30
  • مدیرکل
  • #20
صرف فعل travailler (کار کردن )
منفی کردن

Écoutez , regardez et répétez


je travaille = من کار میکنم → je ne travaille pas = من کار نمیکنم

tu travailles → tu ne travailles pas

il travaille → il ne travaille pas

elle travaille → elle ne travaille pas

nous travaillons → nous ne travaillons pas

vous travaillez → vous ne travaillez pas

ils travaillent → ils ne travaillent pas

elles travaillent → elles ne travaillent pas



Je travaille dans une université = من در یک دانشگاه کار میکنم
Je ne travaille pas dans une laboratoire = من در یک لابراتوار کار نمیکنم
 
امضا : YEGANEH SALIMI

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا