عشق خدا به دریا میماند... هر انسانی به قدر ذاتش از آن آب بر میدارد؛ این که هر کسی چقدر آب بر میدارد به گنجایش ظرفش بستگی دارد، یکی ظرفش خمره است، یکی دلو، یکی کوزه، دیگری پیاله...
|برگرفته از کتاب «ملت عشق» اثر الیف شاکاف|
من رمز خوشبختي واقعی را یافتهام. باید حال را دریابی
نه اینکه همیشه افسوس گذشته را بخوری و فکر آینده باشی.
باید قدر لحظاتی را که در اختیار داری بدانی.
مثل کشاورزی: آدم، هم میتواند در یک زمین پهناور بذر بپاشد، هم میتواند کشاورزی خود را به یک قطعه زمین کوچک محدود کند و از همان قطعهی کوچک نهایت استفاده را ببرد. من هم میخواهم کشت و کارم را به یک قطعهی زمین کوچک محدود کنم. میخواهم از لحظه-لحظهی عمرم لذت ببرم و بدانم که دارم لذت میبرم.
بیشتر مردم زندگی نمیکنند، فقط میدوند. آنها سعی میکنند به هدفی دور و دراز دست بیابند، اما در وسط راه چنان از نفس میافتند و خسته میشوند که اصلا مناظر زیبای محیط آرام اطراف...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.