- تاریخ ثبتنام
- 27/7/18
- ارسالیها
- 1,421
- پسندها
- 26,299
- امتیازها
- 47,103
- مدالها
- 56
- سن
- 22
خدایی من نزدیک هزار رمان شاید خونده باشم ولی انگشت شمار پایان تلخ داشته باشن اینم تهش خوشههوووم پس بخونمش اما پیان این خوشه پایان این رمانی که میگی خوشه؟
خدایی من نزدیک هزار رمان شاید خونده باشم ولی انگشت شمار پایان تلخ داشته باشن اینم تهش خوشههوووم پس بخونمش اما پیان این خوشه پایان این رمانی که میگی خوشه؟
اوکی میخونمشخدایی من نزدیک هزار رمان شاید خونده باشم ولی انگشت شمار پایان تلخ داشته باشن اینم تهش خوشه
چشمان سرد
یک دختر تنها! بی کس! پیله تنهاییش را خودش تنیده! پیله اش سنگیست! اما سنگ هم فرو خواهد ریخت کافیست که جویباری عاشقانه نرم و لطیف از کنارش گذر کند! کجاست این جویبار؟
او مینوازد همچون اسمش طنین مینوازد تا درگیر و دار دنیا از ناملایماتش بگریزد!
او را خسته کرده اند. لبخند را از او گرفته برایش غم به ارمغان آورده اند …
کجایی جویبار باید تن او را غسل دهی . خسته در پی انتهای زندگیش راه میرود!
چندیست که کشتی شکسته قلبش پهلو نگرفته و تنها در دریای خروشان سرگردان است!
طنین اش را مییشنوی؟ نوای درد مینوازد! منتظر...پایان خوش
من خوندمش خیلی قشنگهرمان بسیار زیباییه پیشنهاد میکنم بخونید
رمان میوه ی ممنوعهمیشه یه رمانی معرفی کنید که شخصیت دخترش مغرور و سرد باشه و شخصیت پسرش مهربون و البته پایان خوش