متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

نقد همراه نقد همراه رمان آسیمه‌ رأی | Reyhaneh_NF / توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع N.Karevan❀
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 226
  • کاربران تگ شده هیچ

N.Karevan❀

نویسنده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
598
پسندها
15,450
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #1
~بسم رب النور~

IMG_20210302_234904_390.jpg


با سلام خدمت نویسنده محترم!
«نقد همچون آیینه‌ی نگرش ماست، بنگرید آیینه‌ی وجودیت را»
رمان «آسیمه‌ رأی» پس از خواندن تمامی پست‌ها، بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا کمی صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود و داخل تاپیک قرار گیرند.
پس از مطالعه نقدها، موظف هستید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : N.Karevan❀

paaa

مدیر بازنشسته
سطح
16
 
ارسالی‌ها
469
پسندها
8,440
امتیازها
24,773
مدال‌ها
16
  • #2
به نام خدا
نقد همراه رمان آسیمه رای

#5
به سمت آشپزخانه‌ی بی آشپز دوید؛ استکانی از آبچک (*آبچکان) برداشت و آب ولرمِ سینک را مهمانِ شیشه‌اش کرد.
با ولع، گرمیِ آب را در آغوش کشید تا بلکه از شرِ گرمای سفر خلاصی یابد.
(با چه لحنی و چطور؟ مثلا با سرخوشی یا تمسخر یا...؟ آورده شدن توصیف حالات قبل از دیالوگ‌ها هم به ملموس بودن توصیف حالات و هم تفاوت دیالوگ‌ها در شخصیت‌ها و موقعیت‌ها کمک می‌کند.)
- اوف... همینم غنیمته جونِ شما... .
جانِ چه؟! نگاه گرداند و روی ظرف‌های کثیف درون...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

MELO

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
140
پسندها
2,016
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
  • #3
«پارت پانزدهم»

حامد دست راستش را بر سرِ تاسش کشید و با ملایمت، تا گوشه‌ی لبخندش ادامه داد؛ اخم‌هایش از سوالی بود که فکرش را نمی‌کرد و جوابی که هنوز در وجودش ابهام بود: (لحن کارکتر قبل از نوشتن دیالوگ، با لحن پرسش‌گرانه، مشکوکانه و...)
حامد: راه‌حل که براش داری ارغوان؟! (اینجا نیاز به نوشتن نام کارکتر در حین گفتن دیالوگ نیست و به جای "حامد: راه‌حل که براش داری ارغوان؟!" از " - راه‌حل که براش داری ارغوان؟!" استفاده کنید)
سخنانِ گزارش‌طورش به سر رسیده بود و حالا نوبتِ راضی کردن پدر بود؛ هرچند که در تأیید نظرش از سویِ پدر، مخالفتی هم نمی‌دید: (حالت و لحن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Z.MOSLEH❁

کاربر قابل احترام
سطح
23
 
ارسالی‌ها
1,570
پسندها
14,924
امتیازها
35,373
مدال‌ها
34
سن
18
  • #4
به نام خدایی که بر ذات وی
محال است هرگز برد عقل پی

نقد همراه رمان آسیمه رأی

#25
دیدگانش رو به چشم‌های نگرانِ اشوان چرخید؛ چه عجیب همچون چشمان برادرش (بهتر است اینجا رنگ و مدلِ چشمِ برادر اشوان را هم ذکر کنید) بود! به همان میزان هم قدرتِ حل‌کنندگی داشت:
- (در گفتگویی که شخصیت با خود در ذهنش دارد، نیازی به - نیست، گیومه کفایت می‌کند.) «اگه قرص رو نخورم چی؟ هنوزم احمقم نه؟!»
و پلکی که فقط برای پخش کردنِ آب چشم زده شد و ارغوانِ گیج آن را چون تأییدی بر سوالِ ناگهانی‌اش خواند:
- «آ...خوبه! ارغوان، فقط یه خنگِ باهوشه؛ یه احمق که نمی‌تونه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
عقب
بالا