متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دیالوگ دیالوگ های ماندگار بهروز وثوقی

  • نویسنده موضوع hany pary
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 11
  • بازدیدها 2,844
  • کاربران تگ شده هیچ

hany pary

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
73
پسندها
264
امتیازها
1,048
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #1
دیالوگ های ماندگار بهروز وثوقی

دیالوگ های ماندگار بهروز وثوقی با عکس نوشته​

بازیگران دوست داشتنی زیادی در صنعت سینمای ایران حضور داشته و دارند و به لطف فیلم‌هایی که بازی کرده‌اند، طرفداران زیادی نیز جمع کرده‌اند. یکی از این بازیگران بسیار محبوب و مشهور که در سینمای قبل از انقلاب به عنوان یک سوپر استار معرفی شده بود، جناب آقای بهروز وثوقی هستند. در این مطلب از سری مطالب دیالوگ های ماندگار، قصد داریم که به‌یادماندنی‌ترین دیالوگ‌های بهروز وثوقی را به همراه عکس نوشته، برایتان ارایه دهیم. اگر شما نیز از این بازیگر ارزشمند سینمای ایران، خوشتان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : hany pary

hany pary

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
73
پسندها
264
امتیازها
1,048
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #2

دیالوگ های ماندگار بهروز وثوقی قیصر​

دیالوگ های ماندگار بهروز وثوقی قیصر


قیصر: این نظام روزگاره… یعنی این روزگاره دایی. نزنی میزننت

دیالوگ ماندگار بهروز وثوقی​

دیالوگ ماندگار بهروز وثوقی


سید رسول (بهروز وثوقی ): اگه رضایت دادی کـه دادی اگه ندادی باز همدیگرو میبینم بالاخره یه جوری می‌شه دیگه…اونوقت من می‌مونم و تو یه ضامن دار انقدی!
 
امضا : hany pary

hany pary

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
73
پسندها
264
امتیازها
1,048
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #3

دیالوگ ماندگار بهروز وثوقی در فیلم گوزنها​

دیالوگ ماندگار بهروز وثوقی در فیلم گوزنها


تو رفتی، ما وایسادیم… تو خوندی، ما نخوندیم… ته جفتشم که بگیری یعنی زرشک…!

دیالوگ های ماندگار از بهروز وثوقی​

دیالوگ های ماندگار از بهروز وثوقی


مصبتو شکر نه نه آفتاب که طلوع کنه و غروب کنه و دو دفعه اذان ظهر و مغرب رو بدن همه
یادشون می‌ره ما کی بودیم و چی بودیم واسه چی اومدیم واسه چی میریم
 
امضا : hany pary

hany pary

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
73
پسندها
264
امتیازها
1,048
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #4

دیالوگ ماندگار بهروز وثوقی در سوته دلان​

دیالوگ ماندگار بهروز وثوقی در سوته دلان


ما داداشیم… از یه خمیریم… اما تنورمون علی حده است… تنور شما عقدی بود؛ مال ما تیغه‌ای صیغه‌ای، کله شماها شد عینهو نون تافتون، گرد و تلمبه قلمبه، کله ما شد عینهو نون سنگک. هه هه هه هه… شکر بربری نشدیم …(سوته دلان)

ماندگار ترین دیالوگ های بهروز وثوقی​

ماندگار ترین دیالوگ های بهروز وثوقی


خدایا اگه روزی روزگاری قرار بشه هر کی پیر شد دلشم کوچیکشه، خدایا مارو هرگز پیر نکن که هیچ حوصلشو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : hany pary

hany pary

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
73
پسندها
264
امتیازها
1,048
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #5

دیالوگ ماندگار بهروز وثوقی در فیلم تنگسیر​

دیالوگ ماندگار بهروز وثوقی در فیلم تنگسیر


آخه این چه شهریه،حاکمش دزده…..وکیلش دزده….سیدش دزده…..
په مو حقمه از کی بگیرم؟؟؟؟؟
 
امضا : hany pary
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SHIRIN.SH

hany pary

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
73
پسندها
264
امتیازها
1,048
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #6

دیالوگ ماندگار بهروز وثوقی خان دایی​

دیالوگ ماندگار بهروز وثوقی خان دایی


احترامت واجب خان دایی اما حرف از مردونگی نزن که اصلا خوشم نمیاد کی واسه ما یه نخود مردونگی رو کرد که واسش یه خروار رو کنیم!این دنیا همیشه واسه من کلک بوده و نامردی به هر کی گفتم نوکرتم با خنجر کوبید تو ای جگرم
این نظام روزگاره یعنی این روزگاره نزنی میزنند!
 
امضا : hany pary
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SHIRIN.SH

hany pary

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
73
پسندها
264
امتیازها
1,048
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #7

دیالوگ ماندگار بهروز وثوقی در فیلم کندو​

دیالوگ ماندگار بهروز وثوقی در فیلم کندو


قیصر(بهروز وثوقی): من فقط دو تا گیر کوچیک دارم. یکی این که به ننه مشدی قول دادم ببرمش زیارت، یکی‌ام اینکه یه جوری مهرمو از دل اعظم بیارم بیرون. همین و همین!
 
امضا : hany pary

hany pary

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
73
پسندها
264
امتیازها
1,048
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #8

دیالوگ ماندگار بهروز وثوقی من بودم حاجی نصرت​

دیالوگ ماندگار بهروز وثوقی من بودم حاجی نصرت


بهمن مفید: من بودم، حاجی نصرت، رضا ۵۰۰ علی فرصت، آره و اینا خیلی بودیم
کریم آقامونم بود!
قیصر (بهروز وثوقی): کریم! کدوم کریم؟
بهمن مفید: کریم آب منگل
می‌شناسیش
 
امضا : hany pary
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SHIRIN.SH

hany pary

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
73
پسندها
264
امتیازها
1,048
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #9

دیالوگ ماندگار بهروز وثوقی در فیلم بلوچ​

دیالوگ ماندگار بهروز وثوقی در فیلم بلوچ


بلوچ(بهروز وثوقی): من تا حالا نوکری نکرده بودم که. من دلم برای تو سوخت که دیدم یه مرد تو را می‌زنه که زدمش. مال دیشبو می‌گم. من می‌رم عقب اون یکی می‌گردم.

دل تو کوچیکه اما من یه مَردم. دلم گنده است. حالا چیزی ندارم. منم زمین داشتم. یه خانه گلی داشتم که دو تا در داشت. خنک بود. قوم داشتم، تفنگ داشتم، زن داشتم، تنور داشتم. هیچ‌کسم کارم نبود. بلوچ نه آب داره، نه درخت. اما زمین خوب برای زراعت داره.
 
امضا : hany pary
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SHIRIN.SH

hany pary

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
ارسالی‌ها
73
پسندها
264
امتیازها
1,048
مدال‌ها
3
  • نویسنده موضوع
  • #10

دیالوگ ماندگار بهروز وثوقی​

دیالوگ ماندگار بهروز وثوقی


حبیب: چرا نیومدی در دکون
مجید: امروز جمعه است، تعطیلیه
حبیب: امروز دوشنبه است، خیلی داریم تا جمعه
مجید: نخیییر، تو اون تقویمه که آقام اون سال خودش با دست خودش بهم عیدی داد امروز جمعه است
حبیب: (با پوزخند) اون تقویم باطله است
مجید: واسه من جمعه جمعه آقامه، شنبه شنبه آقامه، خواه مرده، خواه زنده، جخ تقلید مرده جائزه، آقا میگه پا منبر، زکی اینوووو.. ..
 
امضا : hany pary
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SHIRIN.SH
عقب
بالا