به دلیل دشمنی طولانی بین اهالی دو شهر افه سوس و سیراکیوس در روم غربی، اژئون که بازرگانی مسن و اهل سیراکیوس است در سفر به شهر رقیب و دشمن به وسیله مردان سولینوس دستگیر و محکوم به مرگ میشود. هنگامی که اژئون در حضور دوک است با تعریف زندگی غم آلود و پردرد خود احساس ترحم دوک را برمیانگیزد و از او یک روز مهلت میگیرد تا پولی را که برای فدیه و آزادسازی او مقرر شدهاست فراهم کند...ودر نهایت این تجر به پسرش میرسد و آذادی خود را میابد وغلامان که دوتا برادر است نیز یک دیگر را پیدا میکند