ساقی به نورِ باده برافروز جامِ ما / مطرب بگو که کارِ جهان شد به کامِ ما
ای ساقی با بادۀ صاف و خالص چون نور ، جام مرا روشن کن یعنی پُر کن . ای مطرب بخوان که جهان و کارِ جهان بر وفق مرادمان شد.شاید مضمون مصراع دوم بیت زیر باشد
چندان بُوَد کرشمه و ناز سهی قدان / کاید به جلوه سرو صنوبر خرامِ ما
ناز و شیوه محبوب های سرو قامت تا زمانی است که محبوبه صنوبر خرام ما هنوز جلوه نکرده است . همین که این عرض جمال نمود دیگر برای آنها اعتباری باقی نمی ماند
کرشمه = مترادف ناز است سهی = راست و مستقیم سهی قدان = دلبران متناسب اندام به جلوه = عرض جمال صنوبر = در اینجا شکل درخت صنوبر معنی می دهد خرام = با تانی راه رفتن
گو نامِ ما ز یاد به عمدا چه میبری / خود آید آنکه یاد نیاری ز نامِ ما
ای باد به جانان بگو نام ما را چرا به قصد فراموش می کنی . خود آید آن زمانی که هرگز اسم مان به خاطرها نمی آید یعنی می میریم و نام و نشان مان از دفتر کائنات محو می گردد
مستی به چشمِ شاهدِ دلبندِ ما خوش است / زان رو سپرده اند به مستی زمام ما
به چشم محبوبه ای که دل ما را به خود متعلق ساخته یعنی ما را عاشق خود ساخته ، مستی پسندیده و خوش است . از آن جهت است که زمام اختیار ما را به مستانگی حواله کرده اند . یعنی چون او مستانه چشم است ما هم مستی را اختیار کردیم
شاهد = کنایه از محبوب دلبند = مالک دل خوش = پسندیده سپرده اند = حواله زمام = عنان اختیار
ترسم که صرفِه ای نبرد روزِ بازخواست / نانِ حلالِ شیخ ز آبِ حرامِ ما
می ترسم روزِ قیامت فضیلتی داشته باشد نانِ وقفی که شیخ آن را حلال دانسته و می خورد با آبی که ما آن را حرام می دانیم و می خوریم . یعنی زندگی ریایی شیخ که ذوقی از آن می برد با رندی ما برابر گردد و بلکه ممکن است رندبازی ما افضل باشد
صرفه = زیاده روزبازخواست = روز قیامت نان حلال = کنایه از نان وقف است زیرا اکثر مشایخ در خانه ها نان وقف می خوردند آب حرام = کنایه از خمر است