متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دیالوگ نویسی تمرین دیالوگ‌نویسی | دلناز نیازی (TARANEH) کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع DELNAZ_N (TARANEH)
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1
  • بازدیدها 231
  • کاربران تگ شده هیچ

DELNAZ_N (TARANEH)

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,651
پسندها
13,043
امتیازها
35,373
مدال‌ها
17
  • نویسنده موضوع
  • #1


- ناراحتی؟
- نه! ما دختر‌ها عادت کردیم، به نخواستن و خواسته شدن!
- عصبانی شدی، وقتی گفت: نمی‌خوادت؟
- من از این عصبانی نیستم که من و نخواستم. من از این ناراحتم که یک‌طوری رفتار می‌کنه که انگار مجنونِ منِ! و روز بعدش طوری رفتار می‌کنه که انگار من براش بی‌ارزش‌ترین موجود روی زمینم و من از این کار نفرت دارم... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

DELNAZ_N (TARANEH)

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,651
پسندها
13,043
امتیازها
35,373
مدال‌ها
17
  • نویسنده موضوع
  • #2
- غرور من خیلی قوی‌تر از احساسمِ دلارا! من می‌تونم بیست و چهار ساعت از روز رو به تو فکر کنم و تو اصلاً این و نفهمی!
- پس روزی که دلت برام تنگ شد، رو به روی آیینه وایسا و ایستاده برای غرورت کَف بزن!
 

موضوعات مشابه

عقب
بالا