• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

مطلوب مجموعه دلنوشته‌های زنده به گور | دلناز نیازی (ترانه) کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع DELNAZ_N (TARANEH)
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 21
  • بازدیدها 1,018
  • کاربران تگ شده هیچ

DELNAZ_N (TARANEH)

مدیر آزمایشی ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
25/3/21
ارسالی‌ها
1,690
پسندها
13,092
امتیازها
35,373
مدال‌ها
17
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
"به نام خداوند که عشق را آفرید"
نام مجموعه: زنده به گور
نام نویسنده: دلناز نیازی‌ (TARANEH)

تگ: مطلوب
مقدمه:
از آن روز که دور افتاده‌ای، من مانده‌ام و قلبی که مستغرق است در خیالِ تو، نگاه تو و آن نوای دلبرانه‌ای که تنها برای من از تار‌های صوتی‌ات بیرون می‌آمد!
آن روز را که عاجزانه قلبت را لمس کردم که تنهایم نگذاری را خوب به یاد دارم، چشم‌های مفتونم *را دیدی و این‌گونه‌ به ضمیرِ* درمانده‌ام سیلی زدی؟
با تمام آن‌که عشق‌مان را به فساد و تباهی کِشاندی، هنوز هم تعشق و شیفتگی به تو، همچون خونی، غلظت‌وار در رگ‌هایم جاری‌ست، هر چه سعی در اقناع خود دارم که جانِ بی‌وفای من پَر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

SparK

مدیر بازنشسته ادبیات
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
10/7/19
ارسالی‌ها
418
پسندها
10,205
امتیازها
27,613
مدال‌ها
22
سطح
21
 
  • #2
•| بسم رب القلم |•


آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...
585360F9-867A-4DA0-88B2-83D77F96EB7C.jpeg





نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"

پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد دل‌نوشته بدهید. توجه داشته باشید که دل‌نوشته‌های تگ‌دار نقد نخواهند شد و در صورت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

DELNAZ_N (TARANEH)

مدیر آزمایشی ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
25/3/21
ارسالی‌ها
1,690
پسندها
13,092
امتیازها
35,373
مدال‌ها
17
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #3
"در گوشه‌ای از ذهنت به انتظار خود نشسته‌ام
نیامدم... نیامدم و نیامدم
جمال ثریا"
گوشه‌ای از اتاقِ گرانجانی* که ظُلمات آن را فرا گرفته است، افتاده‌ام و نگاهِ چشم‌انتظارم دری را می‌بیند که با تو جان می‌گیرد!
قلبِ ناچارم تویی را می‌خواهد که در صورتت فریاد بزند، زین پس چه کسی برایت با عِشق نوا سَر می‌دهد؟
هر روزِ بی‌قرارم، این‌گونه می‌گذرد و تو نیستی که به تماشایم بنشینی! تو دور‌افتاده‌ای و نمی‌توانی درک کنی، درد تنهایی به گونه‌ای میانِ کالبُد فرسوده‌ام، پیچیده است که قصد دارد، به این‌گونه جانم را بگیرد، یا برآن شده است که به دل‌مرگی دچارم کند و غایت زنده به گورم کند!
تا من در کمال خاموشی یک قدم به تو نزدیک‌‌تر شوم!
"که قرار است کسی مویِ تو را شانه کند؟
شاید این غصه من...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

DELNAZ_N (TARANEH)

مدیر آزمایشی ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
25/3/21
ارسالی‌ها
1,690
پسندها
13,092
امتیازها
35,373
مدال‌ها
17
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #4
گام‌هایم را با طمأنینه برمی‌دارم، هوایِ تار و تیره عجیب من را یاد روز‌هایِ بارانیِ در آغوشِ تو، می‌اندازد!
تو هرگز آن‌چه می‌گفتی، نبودی!
اویی که ادعایت بود، براین نبود، قلبِ کوچکم را جایی دُرست میانِ زمین زیر پاهایش نابودی را برایش به ارمغان بیاورد!‌
یک روز پُر نورِ آفتابی، زمانی که خورشید تابان به شانه‌هایت می‌تابید، از جایت برخاستی، ساکِ سفرت را جمع کردی و هم‌چون پرستویی مهاجر از سَرای عشق‌مان پَر‌کِشیدی و هرگز بازنگشتی!
 

DELNAZ_N (TARANEH)

مدیر آزمایشی ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
25/3/21
ارسالی‌ها
1,690
پسندها
13,092
امتیازها
35,373
مدال‌ها
17
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #5
چندی است که تو را میان خیال‌های واهی‌ام، پیدا می‌کنم، زمانی که تبسمی جان‌بخش به کالبُد درمانده‌ام هدیه می‌دهی و آهسته تماشایم می‌کنی... نگاهی که بویِ یک عاشقانه آرام را دارد!
تمام وجودم را به خوبی از سَر می‌گذرانی، گویی آخرین دیدار‌مان است و تو می‌خواهی به یاد داشته باشی که گوشه‌ای از این جهانِ بی‌احساس منی وجود دارد که تو را در تمام رگ‌هایش می‌پرستد!
" چمدان بسته‌ام، از هرچه منم دل بکَنم"
 

DELNAZ_N (TARANEH)

مدیر آزمایشی ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
25/3/21
ارسالی‌ها
1,690
پسندها
13,092
امتیازها
35,373
مدال‌ها
17
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #6
"منِ آزرده از خود را ببین!"
منی را که به قصد پرواز تجربه کردم سقوط را... عهدِ بی‌پیمانِ ما بر این نبود که تو بروی و من از خود نیز آزرده شوم!
متالم از دَست‌هایم که بی‌تو گویی صاحب‌شان را برای کِلان شدن گُم کرده‌اند...
ملول از چشم‌هایم که چگونه رگ و پِی‌شان را از دَست داده‌اند! از همه عالَم دلگیر می‌شوم مگر از قلبِ درمانده مفتونم، با تمام آن‌که می‌دانم حال اگر من به این زنده‌مرگی دچار شده‌ام، جنایتکار همان یاقوتِ سرخ تپش گرفته‌ام است!
"او به ظاهر گَشت عاشق
ما به معنا سوختیم"
 
آخرین ویرایش

DELNAZ_N (TARANEH)

مدیر آزمایشی ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
25/3/21
ارسالی‌ها
1,690
پسندها
13,092
امتیازها
35,373
مدال‌ها
17
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #7
همان‌جا‌ام... همان‌جای همیشگی! در حضور شاهدِ دلدادگی‌هایمان ابروارانه برایت می‌گریم... و او همچون گذشته سعی بر این دارد که با قهوه‌های شکری‌اش اشک‌هایم را بند بی‌آورد ولی باز هم بی‌رحمانه دل‌گذشت‌های‌مان* در میان مویرگ‌های چشم‌هایم پدیدار می‌شود و تو گویی هنگام پَر کشیدن، فراموش کرده بودی که هوایِ منی!
و من از آن روزی که بال در آورده‌ای غافل از خود نفس می‌کِشم، نمی‌دانم... شاید زنده به گور شده‌ام!
"کافه شصت و هشت و یادت، یاد تو، یادِ نگاهت
لمس دست‌های نجیبت، یادِ چشم بی‌گناهت!"
***
دل‌گذشت: خاطرات
 
آخرین ویرایش

DELNAZ_N (TARANEH)

مدیر آزمایشی ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
25/3/21
ارسالی‌ها
1,690
پسندها
13,092
امتیازها
35,373
مدال‌ها
17
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #8
عطرِ بودن‌‌هایت چنان میان بافتِ پیراهنم پیچیده است که هر شب که سَر بر بالشتِ خالی از تو می‌گذارم، بر حقّ نبودنت او را سخت در آغوش می‌گیرم!
چنان با ژرف* که گویی می‌خواهم او را در تک به تک رگ‌های قلبم حک کنم!
می‌خوام یادم باشد که قلبِ من متعلق به اوست... زیرا اگرچه طِیران کرده‌ای، ولی باز هم یک "ما" در تار پودِ خاطرِ آشفته من، وجود دارد که در کنار یکدیگر شوریده‌وار* زندگی می‌کنند!
***
با ژرف:سخت، سفت، عمیق
شوریده‌وار: عاشقانه
 

DELNAZ_N (TARANEH)

مدیر آزمایشی ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
25/3/21
ارسالی‌ها
1,690
پسندها
13,092
امتیازها
35,373
مدال‌ها
17
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #9
"بخوان! که صدایت تسکینِ جان است، جانِ من!"
چشم‌هایم را بر هم می‌گذارم، جهان پیشِ رویم تیره می‌شود... ولیکن خاطرِ پریشانِ من آفاقِ دیگری دارد، تو هستی... من هم در کنارت، آرزو‌هایمان هم نیز با شوق می‌رقصند! نسیم بهاری می‌وزد و گیسوانم رُخسارت را نوازش می‌کنند، نفسی را از عُمقِ قلبِ پیمان‌شکنت می‌کِشی و آرام نجوا می‌کنی:
- بویِ بهشت می‌دهد!
و منِ سَرزده* از همه‌جا نمی‌دانستم چندی بعد باید تو را در میان بهشتِ پُر‌طراوات خداوند بیابم!
"عشق را دار زدند
سَر هر کوچه صبح باز هم جار زند
دلتان زنده به گور!"
***
سرزده: بی‌خبر
 
آخرین ویرایش

DELNAZ_N (TARANEH)

مدیر آزمایشی ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
25/3/21
ارسالی‌ها
1,690
پسندها
13,092
امتیازها
35,373
مدال‌ها
17
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #10
چشم‌هایم بی‌جان است، گویی با عزیمتت جانِ من، قلبِ درمانده و رنجورم رختِ سیاه بر تن کرده است و آرام هم‌چون تو، آرمیده است!
زمزمه‌های شیفته‌وارت را به خوبی به یاد دارم، نمی‌دانم... شاید سَرت داغ بود یا آن‌روز‌ها وفور تعشق و شیفتگی* وُجودت را فرا گرفته بود، در هر‌نگاه به چشم‌های مفتونم، نجوا می‌کردی:
- تا ابد و پایانِ زندگی واله‌وار‌مان* کنارت هستم، جانِ من!
"گفته بودی تا ابد پیشت، کنارت، باتوام
کی ابد آمد که تو رفتی و من تنها شدم!"
***
وفور تعشق و شیفتگی: عشق و علاقه بسیار
واله‌وار: عاشقانه
 

موضوعات مشابه

عقب
بالا