- ارسالیها
- 65
- پسندها
- 1,472
- امتیازها
- 9,913
- مدالها
- 8
به مامان بابام میگم که تو این نود دیقه یه کاری کنن خوشحال شم...خب از اسمش پیداس بگوییدم ببینیمان
پ.ن:من میرفتم به کسی که باهام قهره زنگ میزدم و دوتا فش آبدار بهش میدادم تا بدون باهاش قهرم که عین بیشعورا نیاد حلوای ختمم رو بخوره...
بخدااا!خرجا گیرونه عزیز=/