متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار اگه فقط 90 دقیقه دیگه زنده باشی چیکار میکنی؟

  • نویسنده موضوع Altinay*
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 84
  • بازدیدها 2,765
  • کاربران تگ شده هیچ

♡Rebekah Mikaelson♡

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
65
پسندها
1,472
امتیازها
9,913
مدال‌ها
8
  • #21
خب از اسمش پیداس بگوییدم ببینیمان:hamwheelsmilf:

پ.ن:من میرفتم به کسی که باهام قهره زنگ میزدم و دوتا فش آبدار بهش میدادم تا بدون باهاش قهرم که عین بیشعورا نیاد حلوای ختمم رو بخوره...
بخدااا!خرجا گیرونه عزیز=/
به مامان بابام میگم که تو این نود دیقه یه کاری کنن خوشحال شم...
 
امضا : ♡Rebekah Mikaelson♡

'ARMITA'

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
333
پسندها
3,156
امتیازها
16,913
مدال‌ها
12
  • #22
میرفتم ی خریو بغل میکردم بش میگفتم هرچقدرم اذیتت کنم بازم با دنیا عوضت نمیکنم:"))))
 
امضا : 'ARMITA'

Mahsa.moh76

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
0
پسندها
85
امتیازها
83
  • #23
میرم کنار خانوادم. یکی رم تا میخوره میزنم
 

ساپورا

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
262
پسندها
1,462
امتیازها
10,133
مدال‌ها
10
  • #24
تو بغل مامانم می خوابیدم
 
امضا : ساپورا

waida

رفیق جدید انجمن
سطح
1
 
ارسالی‌ها
33
پسندها
143
امتیازها
523
مدال‌ها
2
  • #25
اول یکم گیج میشدم و شوکه، بعدش زنگ میزدم تا همه بیان پیشم و اونایی که نمیتونن زنگ میزدم آخرین بار ببینمشون یا براشون نامه می‌نوشتم. بعدش یه دوش می گرفتم. یه لیوان چای مینوشیدم. در آخر هم وصیت میکردم به بقیه و میرفتم توی اتاقم دراز می‌کشیدم...
 
امضا : waida

دومـان

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,033
پسندها
22,955
امتیازها
42,073
مدال‌ها
32
سن
19
  • #26
دو تا ویس ضبط میکردم، یکی رو میفرستادم ب کسی، یکی هم میدادم ب آبجیم ک پر فحش بود بده فامیلا
 

Yalda.bano

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
124
پسندها
4,465
امتیازها
16,913
مدال‌ها
10
سن
18
  • #27
میرفتم میدیدمش
 
امضا : Yalda.bano

Hadiseh Shahbazi

نویسنده افتخاری
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,507
پسندها
27,859
امتیازها
48,073
مدال‌ها
21
  • #28
یه دل سیر می‌خوابم =))
 
امضا : Hadiseh Shahbazi

Rikadow

کاربر نیمه فعال
سطح
33
 
ارسالی‌ها
550
پسندها
39,200
امتیازها
58,173
مدال‌ها
17
  • #29
اسکرین شاتا و پیامامو پاک میکردم فیلمای لپ تاپمم همینطور
بعدشم یه عکس دارک میگرفتم میگفتم اینو بزارین روی سنگ قبرم
بعدشم یه استوری میزاشتم صاحب این اکانت فوت کرده زمان خاکسپاری فلان جا و فلان روز
بعدشم میرفتم حموم خودم میشستم و ازشون میخاستم منو ندن ب مرده شور
در اخر هم اگ وقتی مونده باشه ب کراشم اعتراف میکردم
 
امضا : Rikadow

Ro_gii

کاربر فعال
سطح
15
 
ارسالی‌ها
1,989
پسندها
5,078
امتیازها
28,973
مدال‌ها
24
  • #30
خب از اسمش پیداس بگوییدم ببینیمان:hamwheelsmilf:

پ.ن:من میرفتم به کسی که باهام قهره زنگ میزدم و دوتا فش آبدار بهش میدادم تا بدون باهاش قهرم که عین بیشعورا نیاد حلوای ختمم رو بخوره...
بخدااا!خرجا گیرونه عزیز=/
هیچ ۹0 دقیقه زل میزدم به ساعت ببینم آخرش چی میشه:22:
 
امضا : Ro_gii

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا