متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار اگه فقط 90 دقیقه دیگه زنده باشی چیکار میکنی؟

  • نویسنده موضوع Altinay*
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 84
  • بازدیدها 2,760
  • کاربران تگ شده هیچ

Arash.mir

رفیق جدید انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
13
پسندها
191
امتیازها
4,013
مدال‌ها
8
سن
24
  • #41
نماز میخونم و قرآن میخونم تا گناه هام جبران شه:458163-cdc46d836b862581c9eadd9fea1d090d::sorry:
 
امضا : Arash.mir

♡︎Romi✩

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
57
امتیازها
90
مدال‌ها
1
  • #42
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] Hanaaa

ANAM CARA

کاربر قابل احترام
سطح
32
 
ارسالی‌ها
2,060
پسندها
26,216
امتیازها
51,373
مدال‌ها
43
سن
19
  • #43
تمام نود دیقه رو باهاش حرف میزدم...
 
امضا : ANAM CARA
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Hanaaa

miss_marynovel

کاربر نیمه فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
516
پسندها
5,554
امتیازها
21,773
مدال‌ها
15
  • #44
خب از اسمش پیداس بگوییدم ببینیمان:hamwheelsmilf:

پ.ن:من میرفتم به کسی که باهام قهره زنگ میزدم و دوتا فش آبدار بهش میدادم تا بدون باهاش قهرم که عین بیشعورا نیاد حلوای ختمم رو بخوره...
بخدااا!خرجا گیرونه عزیز=/
خوب به همه نگاه میکردم
 

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,914
پسندها
55,416
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • مدیرکل
  • #45
وصیتنامه مهم‌ترین چیزه
قطعاً باید بعد از مرگم هم مخ بقیه رو به فنا بدم
 
امضا : NASTrr

فاطمه مقدم

رو به پیشرفت
سطح
10
 
ارسالی‌ها
182
پسندها
1,150
امتیازها
6,963
مدال‌ها
11
  • #46
با مادرم وقت میگذرونم فقط
 

جــوآنا

نو ورود
سطح
6
 
ارسالی‌ها
5
پسندها
487
امتیازها
2,583
مدال‌ها
5
  • #47
گوشیمو میشکونم، و وصیت نامه مینویسم
 
امضا : جــوآنا

حصار آبی

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ویرایش
سطح
34
 
ارسالی‌ها
10,309
پسندها
25,039
امتیازها
83,373
مدال‌ها
53
  • مدیر
  • #48
من چون یبار عمل کردم و به خیالم قرار بود بمیرم، اون لحظات اخر مثل کسی بودم که داشتم برای اخرین بار و بدون فرصت جدیدی به همه چیز نگاه میکردم. به مامانم زل زده بودم و سعی میکردم قوی بنظر میام، و دلم قد دنیابرا بقیه تنگ شده بود و امکانشم نبود ببینمشون. به گناهام و کارای نکردم فکر نمیکردم. حسرتم دلتنگیم و ترس از ندیدن بقیه بود. پس الکی چیزی رو بلوف نمیزنم فک کنم تو اون نود دقیقه هم همینطوری باشم
اینم بگم حس میکزدم داوطلبانه دارم میرم تا بکشنم.
 
امضا : حصار آبی

آریانه.م

نویسنده انجمن
سطح
14
 
ارسالی‌ها
286
پسندها
6,892
امتیازها
21,583
مدال‌ها
19
  • #49
شاید زنگ بزنم از همه حلالیت بخوام. شایدم بخاطر ترک این دنیای پوچ بشینم تا لحظه‌ی آخر گریه کنم‌.
 
امضا : آریانه.م

"Sphr

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
7
پسندها
43
امتیازها
40
سن
25
  • #50
خواب،شاید!
 
امضا : "Sphr

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا