طنز خانوادگی

  • نویسنده موضوع A.R دخترآتش
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 621
  • بازدیدها 13,948
  • کاربران تگ شده هیچ

A.R دخترآتش

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
3/6/17
ارسالی‌ها
601
پسندها
3,110
امتیازها
21,173
مدال‌ها
8
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
سلام
از این به بعد جوک‌ها در تایپک‌های خاص خودشون ارسال میشن.


پست‌های غیراخلاقی و نامناسب حذف خواهد شد!
اسپم ممنوع
***

یارو ﭘﺪﺭﺯﻥ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺯﻧﺶ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﻣﻴﻜﻨﻦ ﻣﻴﻤﻴﺮﻥ،
ﺷﺐ ﻣﻴﺮﻩ ﭘﻴﺶ ﺯﻧﺶ ﻣﻴﺨﻮﺍﺳﺘﻪ ﺩﻟﺪﺍﺭﻳﺶ ﺑﺪﻩ ﻣﻴﮕﻪ:
ﺑﻰ ﭘﺪﺭ ﻣﺎﺩﺭﻩ ﻣﻦ ﻛﻴﻪ ؟؟؟:confused::confused:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : A.R دخترآتش

A.R دخترآتش

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
3/6/17
ارسالی‌ها
601
پسندها
3,110
امتیازها
21,173
مدال‌ها
8
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
ﻭﺣﺸﺘﻨﺎﮎ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﯾﺎﻟﻮﮒِ مادر ﻫﺎ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ :confused::confused:
ﺑﯿﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺍﯾـــﻦ ﭼـــﯿـــﻪ ؟!!! :eek::eek::eek::eek:

ﺁﺩﻡ ﺳﮑﺘﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﺑﺨﺪﺍ
 
امضا : A.R دخترآتش

A.R دخترآتش

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
3/6/17
ارسالی‌ها
601
پسندها
3,110
امتیازها
21,173
مدال‌ها
8
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
مامانم میگه پاشو برو نون بگیر!

میگم من امروز تولدمه نباید کار کنم!

میگم مامان شام چی داریم؟!

رفته زیر پتو میگه منم امروز زاییدم نباید کارکنم

خداییش قانع شدم !
 
امضا : A.R دخترآتش

A.R دخترآتش

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
3/6/17
ارسالی‌ها
601
پسندها
3,110
امتیازها
21,173
مدال‌ها
8
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
خوشبختی یعنی اینکه

یه نفرجلو مادرشوهرت ازت خاستگاری کنه

بعد تو بگی متاهلم

بگه حیف من دنبال همچین عروسی میگشتم

تـــــــا چشـش درآد
 
امضا : A.R دخترآتش

A.R دخترآتش

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
3/6/17
ارسالی‌ها
601
پسندها
3,110
امتیازها
21,173
مدال‌ها
8
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
الان خداوکیلی اگه همینطوری بیکار هم نشسته باشم تو خونه

از نظر پدر و مادرم، بچه همسایه یا بچه فامیل بهتر از من بیکار می شینه !
 
امضا : A.R دخترآتش

A.R دخترآتش

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
3/6/17
ارسالی‌ها
601
پسندها
3,110
امتیازها
21,173
مدال‌ها
8
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
رفتن به سمت ماچ سوم توى روبوسیا
یکى از بزرگترین ریسک هاى زندگى هر ایرانیه !
.
اخ اخ اخ: :confused:
ینی بعضی وقتا یه جوری ضایع میشی که...نگم بهتره بیخیال:crying::crying:
 
امضا : A.R دخترآتش

A.R دخترآتش

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
3/6/17
ارسالی‌ها
601
پسندها
3,110
امتیازها
21,173
مدال‌ها
8
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
بدرقه شوهر در فرهنگ ملل
آمریکایی: عزیزم امیدوارم روز موفقى داشته باشى :aiwan_light_blumf:
انگلیسى: عزیزم براى نوشیدن چایی عصر بیصبرانه منتظرتم :aiwan_light_blumf:
فرانسوى: عزیزم تمام روز بفکرتم تا برگردى :aiwan_light_blumf:
ایرانی : دارى میرى این اشغالها رو بزار دم در :|
آشغالا یادت نره :|
آشغالا :|
هوی آشغالارو ببر
 
امضا : A.R دخترآتش

A.R دخترآتش

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
3/6/17
ارسالی‌ها
601
پسندها
3,110
امتیازها
21,173
مدال‌ها
8
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #8
ﯾﺎﺭﻭ ﻣﯿﺮﻩ ﺳﻠﻤﻮﻧﯽ ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺮﻩ ﺩﺭ ﺣﯿﻦ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ
ﺍﺯﺵ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ ﺣﺎﻝ ﻣﺎﺩﺭ ﺯﻧﺖ ﭼﻄﻮﺭﻩ؟؟
ﯾﺎﺭﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻩ :ﺍﻟﺤﻤﺪﺍﻟﻠﻪ ﺧﻮﺏ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﺑﻌﺪ ﺩﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺮﻩ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ ﺣﺎﻝ ﻣﺎﺩﺭ ﺯﻧﺖ ﭼﻄﻮﺭﻩ؟؟
ﯾﺎﺭﻭ ﻣﯿﮕﻪ : ﺳﻼﻡ ﻣﯿﺮﺳﻮﻧﻦ
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺮﻩ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﭙﺮﺳﻪ ﯾﺎﺭﻭ ﻣﯿﮕﻪ :
ﺗﻮ ﭼﺮﺍ ﻫﯽ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻣﺎﺩﺭ ﺯﻥ ﻣﻦ ﻭ ﻣﯿﭙﺮﺳﯽ؟؟؟
ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺮﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﺁﺧﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺳﻤﺶ ﻭ ﻣﯿﺎﺭﻡ
ﻣﻮﻫﺎﺕ ﺳﯿﺦ ﻣﯿﺸﻪ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﮐﻨﻢ
 
امضا : A.R دخترآتش

A.R دخترآتش

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
3/6/17
ارسالی‌ها
601
پسندها
3,110
امتیازها
21,173
مدال‌ها
8
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #9
بابام رفته بود شیرینی بخره ولی دست خالی برگشت

همزمان با رسیدن بابام، مهمونامون هم رسیدن و یه بسته شیرینی برامون آورده بودن

مامانم که فکر کرده بود شیرینی رو بابام خریده، چید تو ظرف و آورد تعارف کرد به مهمونا!

حالا هی میگه تورو خدا ببخشید ما هیچ وقت از این شیرینی آشغالیا نمیخریدیم
 
امضا : A.R دخترآتش

A.R دخترآتش

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
3/6/17
ارسالی‌ها
601
پسندها
3,110
امتیازها
21,173
مدال‌ها
8
سطح
11
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
احساس کمبود محبت می کردم

رفتم توی دستمال بتادین ریختم
جلوی مامانم توش سرفه کردم

گفتم مامان از دهنم خون اومد

گفت از بس میشینی پای این اینترنه بی صاحاب


از اون ورم ابجیم داشت بالا وپایین میپریدو میگفت اخ جون اگه بمیره اتاقش واسه من میشه
 
امضا : A.R دخترآتش

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا