LEYLA MOSLEHI کاربر انجمن سطح 12 ارسالیها 375 پسندها 2,742 امتیازها 14,063 مدالها 10 19/7/22 #451 بابام اومده تو اتاقم گفت : چشات چرا قرمزه گفتم : همونجا وایسا وقتی سبز شد حرکت کن با چوب افتاد دنبالم
بابام اومده تو اتاقم گفت : چشات چرا قرمزه گفتم : همونجا وایسا وقتی سبز شد حرکت کن با چوب افتاد دنبالم
LEYLA MOSLEHI کاربر انجمن سطح 12 ارسالیها 375 پسندها 2,742 امتیازها 14,063 مدالها 10 19/7/22 #453 عمه م عکس شوهرش رو گذاشته و نوشته گرمای نگاهت کرسی سرمای زمستانیست و برق نگاهت، چراغ بیداری ِ من لبخند بزن بابام زیرش کامنت گذاشته حالا حسن آقا چند وات هست؟ شبها روشن نکن پشه دورش جمع میشه
عمه م عکس شوهرش رو گذاشته و نوشته گرمای نگاهت کرسی سرمای زمستانیست و برق نگاهت، چراغ بیداری ِ من لبخند بزن بابام زیرش کامنت گذاشته حالا حسن آقا چند وات هست؟ شبها روشن نکن پشه دورش جمع میشه
Amin~ پرسنل مدیریت مدیر تالار اخبار سطح 52 ارسالیها 13,895 پسندها 49,870 امتیازها 96,908 مدالها 162 20/7/22 مدیر #454 به بابام گفتم: چرا ما پولدار نیستیم... بابام با لبخـــند بهم گفت: چيزي که ما داريم ثروتمندا و پولدارا ندارن يعني به هيج وجه من الوجوه ندارن با شوق و ذوق پرسيدم اون چيه یه لبخند بهم زد و گفت: مشکل مالي پسرم مشکل مالی امضا : Amin~
به بابام گفتم: چرا ما پولدار نیستیم... بابام با لبخـــند بهم گفت: چيزي که ما داريم ثروتمندا و پولدارا ندارن يعني به هيج وجه من الوجوه ندارن با شوق و ذوق پرسيدم اون چيه یه لبخند بهم زد و گفت: مشکل مالي پسرم مشکل مالی
Amin~ پرسنل مدیریت مدیر تالار اخبار سطح 52 ارسالیها 13,895 پسندها 49,870 امتیازها 96,908 مدالها 162 20/7/22 مدیر #455 وقتی به دنیا اومدم مادربزرگم اصرار داشته که اسممو بذارن عبدالجبّار. ولی بابام مخالفت میکنه و میگه باید روی بچهها اسامیِ فاخر گذاشت تا در آینده با غرور سرشونو بالا بگیرن. صَفدر هستم کوچیک همتون ✋ امضا : Amin~
وقتی به دنیا اومدم مادربزرگم اصرار داشته که اسممو بذارن عبدالجبّار. ولی بابام مخالفت میکنه و میگه باید روی بچهها اسامیِ فاخر گذاشت تا در آینده با غرور سرشونو بالا بگیرن. صَفدر هستم کوچیک همتون ✋
Amin~ پرسنل مدیریت مدیر تالار اخبار سطح 52 ارسالیها 13,895 پسندها 49,870 امتیازها 96,908 مدالها 162 20/7/22 مدیر #456 ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﯾﮏ ﻣﺘﺎﻫﻞ : ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺣﻤﻮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﯿﺎﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﮑﻢ اذیت ﮐﻨﻢ ﺧﺎﻧﻮﻣﻢ رو ... ﻫﻤﻮﻧﻄﻮﺭﯼ ﻟﺨﺖ ﻣﺎﺩﺭ ﺯﺍﺩ ﯾﻪ ﺩﻓﻪ ﺩﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻣﻮ ﭘﺮﯾﺪﻡ ﺗﻮ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: بروسلیﻭﺍﺭﺩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﯾﻪ ﺩﻓﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﻣﺎﺩﺭﺯﻥ ﻭ ﭘﺪﺭ ﺯﻧﻢ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﻣﻢ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺗﻮﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ، هیچی ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺮ ﮔﺸﺘﻢ ﺗﻮ ﺣﻤﻮﻡ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻧﺮﻓﺘﻦ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻧﯿﻮﻣﺪﻡ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﺑﻌﺪﻡ ﺍﺯ ﺧﺠﺎﻟﺘﻢ ﺗﺎ 1 ﺳﺎﻝ ﺍﺯﺷﻮﻥ ﻓﺮﺍﺭﯼ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺗﻮ ﯾﻪ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﺩﯾﺪﻣﺸﻮﻥ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺭﺍﻩ ﮐﻪ ... ﭘﺪﺭ ﺯﻧﻢ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮔﻔﺖ ﭼﻄﻮﺭﯼ ﺑﺮﻭﺳﻠﯽ ﮐﻢ ﭘﯿﺪﺍﯾﯽ؟ امضا : Amin~
ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﯾﮏ ﻣﺘﺎﻫﻞ : ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺣﻤﻮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﯿﺎﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﮑﻢ اذیت ﮐﻨﻢ ﺧﺎﻧﻮﻣﻢ رو ... ﻫﻤﻮﻧﻄﻮﺭﯼ ﻟﺨﺖ ﻣﺎﺩﺭ ﺯﺍﺩ ﯾﻪ ﺩﻓﻪ ﺩﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻣﻮ ﭘﺮﯾﺪﻡ ﺗﻮ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: بروسلیﻭﺍﺭﺩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﯾﻪ ﺩﻓﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﻣﺎﺩﺭﺯﻥ ﻭ ﭘﺪﺭ ﺯﻧﻢ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﻣﻢ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺗﻮﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ، هیچی ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺮ ﮔﺸﺘﻢ ﺗﻮ ﺣﻤﻮﻡ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻧﺮﻓﺘﻦ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻧﯿﻮﻣﺪﻡ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﺑﻌﺪﻡ ﺍﺯ ﺧﺠﺎﻟﺘﻢ ﺗﺎ 1 ﺳﺎﻝ ﺍﺯﺷﻮﻥ ﻓﺮﺍﺭﯼ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺗﻮ ﯾﻪ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﺩﯾﺪﻣﺸﻮﻥ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺭﺍﻩ ﮐﻪ ... ﭘﺪﺭ ﺯﻧﻢ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮔﻔﺖ ﭼﻄﻮﺭﯼ ﺑﺮﻭﺳﻠﯽ ﮐﻢ ﭘﯿﺪﺍﯾﯽ؟
Amin~ پرسنل مدیریت مدیر تالار اخبار سطح 52 ارسالیها 13,895 پسندها 49,870 امتیازها 96,908 مدالها 162 24/7/22 مدیر #457 یه بار به بابام ذل زده بودم یهو برگشت گفت چته مثه بز منو نیگا میکنی حیفه نون؟؟ گفتم هیچی میخاستم مثه سوباسا با ذهنم باهات حرف بزنم بزرگوار پاشد مثه کاکرو شوتم کرد تو کوچه امضا : Amin~
یه بار به بابام ذل زده بودم یهو برگشت گفت چته مثه بز منو نیگا میکنی حیفه نون؟؟ گفتم هیچی میخاستم مثه سوباسا با ذهنم باهات حرف بزنم بزرگوار پاشد مثه کاکرو شوتم کرد تو کوچه
Amin~ پرسنل مدیریت مدیر تالار اخبار سطح 52 ارسالیها 13,895 پسندها 49,870 امتیازها 96,908 مدالها 162 24/7/22 مدیر #458 طرف سگش گم شده براش اطلاعیه زده پیداش کنه بعد من با رفیقام بیرون بودم دیر رسیدم خونه همسایه مون منو دید سریع زنگ زد بابام گفت قبر نخر زنده س امضا : Amin~
طرف سگش گم شده براش اطلاعیه زده پیداش کنه بعد من با رفیقام بیرون بودم دیر رسیدم خونه همسایه مون منو دید سریع زنگ زد بابام گفت قبر نخر زنده س
Amin~ پرسنل مدیریت مدیر تالار اخبار سطح 52 ارسالیها 13,895 پسندها 49,870 امتیازها 96,908 مدالها 162 26/7/22 مدیر #459 مهندسی معکوس! سر سفره دیدم غذا خیلی شور شده به مامان گفتم چرا اینقدر غذا بی نمکه؟ گفت اتفاقا من کلی نمک خالی کردم تو غذا گفتم آهاااااا! اگه الان میگفتم غذات شوره میگفتی ما اصلا یه ماهه نمک نداریم تو خونه! خواستم خودت اعتراف کنی! امضا : Amin~
مهندسی معکوس! سر سفره دیدم غذا خیلی شور شده به مامان گفتم چرا اینقدر غذا بی نمکه؟ گفت اتفاقا من کلی نمک خالی کردم تو غذا گفتم آهاااااا! اگه الان میگفتم غذات شوره میگفتی ما اصلا یه ماهه نمک نداریم تو خونه! خواستم خودت اعتراف کنی!
Amin~ پرسنل مدیریت مدیر تالار اخبار سطح 52 ارسالیها 13,895 پسندها 49,870 امتیازها 96,908 مدالها 162 26/7/22 مدیر #460 واسه بابام برنامه "ديوار" رو نصب كردم از ديروز هی مياد تو اتاقم وسيله هامو برميداره ميگه: تو اينا رو که دیگه نميخوای؟ امروز داشت از خودم عكس ميگرفت امضا : Amin~
واسه بابام برنامه "ديوار" رو نصب كردم از ديروز هی مياد تو اتاقم وسيله هامو برميداره ميگه: تو اينا رو که دیگه نميخوای؟ امروز داشت از خودم عكس ميگرفت