طنز تیمارستان

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع tasnim
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها پاسخ‌ها 8
  • بازدیدها بازدیدها 720
  • کاربران تگ شده هیچ

tasnim

کاربر برتر
سطح
10
 
تاریخ ثبت‌نام
8/4/17
ارسالی‌ها
251
پسندها
5,883
امتیازها
28,973
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #1
یکی از سرگرمی های من اینه که :
وقتی دوستام عکس دوست دخترشونو بهم نشون میدن
گوشیشونو میگیرم میزنم تو دیوار با گریه میگم خودشه
همین منو ول کرد و رفت


خیلی حال میده
سرگرمیه سالمیه
توصیه میشه:p:D
 

tasnim

کاربر برتر
سطح
10
 
تاریخ ثبت‌نام
8/4/17
ارسالی‌ها
251
پسندها
5,883
امتیازها
28,973
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #2
آهای زندگی....:yawn:






هیچی هیچی ...
راحت باش
تو اعصاب نداری
یه چی میگم
میزنی از این بدبخت ترمون میکنی
کم نکشیدیم ازت
بخواب گلم
پیش پیش پیش
نازی نازی
:roflym::roflym:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

A.R دخترآتش

کاربر حرفه‌ای
سطح
11
 
تاریخ ثبت‌نام
3/6/17
ارسالی‌ها
597
پسندها
3,147
امتیازها
21,173
مدال‌ها
8
  • #3
غضنفر میره رستوران میگه: غذا چی دارین؟

گارسون میگه : کاستیدگیلینکوفینوستا با لیمو!

غضنفر میگه: کاستیدگیلینکوفینوستا با چی!؟
 
امضا : A.R دخترآتش

A.R دخترآتش

کاربر حرفه‌ای
سطح
11
 
تاریخ ثبت‌نام
3/6/17
ارسالی‌ها
597
پسندها
3,147
امتیازها
21,173
مدال‌ها
8
  • #4
دیوانه اولی: کی اومدی؟

دیوانه دومی: پس فردا

دیوانه اولی: پس فردا که هنوز نیومده

دیوانه دومی: می دونم چون کار داشتم، زودتر اومدم !
 
امضا : A.R دخترآتش

oxsizhen

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
تاریخ ثبت‌نام
18/7/17
ارسالی‌ها
56
پسندها
789
امتیازها
3,803
مدال‌ها
1
  • #5
به درجه ای از تنهایی رسیدم که خودم به خودم زنگ میزنم ، میبینم اشغاله

فحش میدم و قطع میکنم....

تازه من خوبم!






یه دوست دارم ، دوتا خط داره ، با خودش اس بازی میکنه

یه بار خودش به خودش گفت:عزیزم رسیدی خبر بده..

بعد یادش رفت خبر بده، تا صبح از نگرانی خوابش نبرده!!!

به نظرتون بیمه درمانی بهمون تعلق میگیره؟؟؟؟
 

oxsizhen

رفیق جدید انجمن
سطح
2
 
تاریخ ثبت‌نام
18/7/17
ارسالی‌ها
56
پسندها
789
امتیازها
3,803
مدال‌ها
1
  • #6
یارو با مامورای 110 .دعواش میشه

میزنه یکیشونو میکشه







فرار میکنه ….

چند ساعت بعد زنگ میزنه 110 میگه :

می بینم که 109 تا شدین !!!!
 

masome_a

مدیر بازنشسته
سطح
13
 
تاریخ ثبت‌نام
16/12/17
ارسالی‌ها
688
پسندها
7,762
امتیازها
24,673
مدال‌ها
15
  • #7
فرهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند. یکروز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت. هوشنگ فوراً به داخل استخر پرید و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بیرون کشید. وقتى دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصمیم گرفت که او را از آسایشگاه مرخص کند. هوشنگ را صدا زد و به او گفت: من یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم. خبر خوب این است که مى توانى از آسایشگاه بیرون بروى، زیرا با پریدن در استخر و نجات دادن جان یک بیمار دیگر، قابلیت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به این نتیجه رسیدم که این عمل تو نشانه وجود اراده و تصمیم در توست. و اما خبر بد این که بیمارى که تو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : masome_a

Amin~

کاربر قابل احترام
سطح
52
 
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
14,014
پسندها
50,043
امتیازها
96,915
مدال‌ها
163
  • #8
رئیس تیمارستان به یکی از مراقب ها می گوید: من در این جا از همه راضی هستم، فقط دیوانه ای هست که اصرار دارد من برج ایفل را از او بخرمم
راقب می گوید: خب، چرا نمی خرید؟ رئیس تیمارستان می گوید: آخر پول ندارم. اگر داشتم، حتما می خریدم
 
امضا : Amin~

Amin~

کاربر قابل احترام
سطح
52
 
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
14,014
پسندها
50,043
امتیازها
96,915
مدال‌ها
163
  • #9
به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانی، از روان پزشک پرسیدم شما چطور می فهمید که یک بیمار روانی به بستری شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟
روان پزشک گفت:ما وان حمام را پر از آب می کنیم و یک قاشق چایخوری، یک فنجان و یک سطل جلوی بیمار می گذاریم و از او می خواهیم که وان را خالی کند.
من گفتم:آهان! فهمیدم. آدم عادی باید سطل را بردارد چون بزرگ تر است.

.

.

.

.

.

.

.
روان پزشک گفت:نه! آدم عادی درپوش زیر آب وان را بر می دارد... شما می خواهید تخت تان کنار پنجره باشد؟
 
امضا : Amin~

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا