Amin~ کاربر قابل احترام سطح 52 تاریخ ثبتنام 6/1/22 ارسالیها 14,014 پسندها 50,043 امتیازها 96,915 مدالها 163 13/7/22 #21 افسر تو اتوبان جلومو گرفت گفت میدونی چرا نگهت داشتم؟ گفتم چون پشت فرمون پیتزا میخوردم؟ گفت نه گفتم چون داشتم سلفی میگرفتم؟ گفت نه گفتم چون سیگار دستم بود؟ گفت نه فقط نگهت داشتم ببینم فرمون رو با کجات گرفتی امضا : Amin~
افسر تو اتوبان جلومو گرفت گفت میدونی چرا نگهت داشتم؟ گفتم چون پشت فرمون پیتزا میخوردم؟ گفت نه گفتم چون داشتم سلفی میگرفتم؟ گفت نه گفتم چون سیگار دستم بود؟ گفت نه فقط نگهت داشتم ببینم فرمون رو با کجات گرفتی
Amin~ کاربر قابل احترام سطح 52 تاریخ ثبتنام 6/1/22 ارسالیها 14,014 پسندها 50,043 امتیازها 96,915 مدالها 163 13/7/22 #22 من وقتی بابا بشم امضا : Amin~
Amin~ کاربر قابل احترام سطح 52 تاریخ ثبتنام 6/1/22 ارسالیها 14,014 پسندها 50,043 امتیازها 96,915 مدالها 163 14/7/22 #23 زنگ زدم پشتیبان کنکورم گفتم رتبهم ۶۴ هزار شده میتونم فوریت های پزشکی قبول شم ؟ گفت اره گفتم چجوری ؟؟ گفت میزارنت رو سقف امبولانس بگو ویو ویو ویو امضا : Amin~
زنگ زدم پشتیبان کنکورم گفتم رتبهم ۶۴ هزار شده میتونم فوریت های پزشکی قبول شم ؟ گفت اره گفتم چجوری ؟؟ گفت میزارنت رو سقف امبولانس بگو ویو ویو ویو
Amin~ کاربر قابل احترام سطح 52 تاریخ ثبتنام 6/1/22 ارسالیها 14,014 پسندها 50,043 امتیازها 96,915 مدالها 163 16/7/22 #24 رفتم کتابخونه میگم ببخشید چیزی از سعدی دارید؟! خانمه گفت کتابشو میخوایید؟!!! گفتم نه اگه زیرپوشی شورتی، انگشتری چیزی از خدابیامرز مونده میخوام امضا : Amin~
رفتم کتابخونه میگم ببخشید چیزی از سعدی دارید؟! خانمه گفت کتابشو میخوایید؟!!! گفتم نه اگه زیرپوشی شورتی، انگشتری چیزی از خدابیامرز مونده میخوام
Amin~ کاربر قابل احترام سطح 52 تاریخ ثبتنام 6/1/22 ارسالیها 14,014 پسندها 50,043 امتیازها 96,915 مدالها 163 17/7/22 #25 رفتم خواستگاری دختره پرسید رنگ مورد علاقت چیه؟ گفتم این سوالهای بچگونه چیه میپرسی گفت پتاسیم کلرات با گاز با چگالی 1، 42 ترکیب شه خلوصش چنده؟ گفتم رنگ مورد علاقم آبیه امضا : Amin~
رفتم خواستگاری دختره پرسید رنگ مورد علاقت چیه؟ گفتم این سوالهای بچگونه چیه میپرسی گفت پتاسیم کلرات با گاز با چگالی 1، 42 ترکیب شه خلوصش چنده؟ گفتم رنگ مورد علاقم آبیه
Amin~ کاربر قابل احترام سطح 52 تاریخ ثبتنام 6/1/22 ارسالیها 14,014 پسندها 50,043 امتیازها 96,915 مدالها 163 17/7/22 #26 ترم ۳ دانشگاه از یه دختر خوشم اومده بود همه پروژه هاش و براش انجام میدادم ، همه جزوه هایی که عقب میموند و واو به واو براش ردیف میکردم ، یه روز تو سلف بودیم خواست بره گفتم اگه وسیله ندارید من برسونمتون ، گفت نه خواهر شوهرم اومده دنبالم ، خانوم نظری خواستم بگم من ازت نمیگذرم.☹️ امضا : Amin~
ترم ۳ دانشگاه از یه دختر خوشم اومده بود همه پروژه هاش و براش انجام میدادم ، همه جزوه هایی که عقب میموند و واو به واو براش ردیف میکردم ، یه روز تو سلف بودیم خواست بره گفتم اگه وسیله ندارید من برسونمتون ، گفت نه خواهر شوهرم اومده دنبالم ، خانوم نظری خواستم بگم من ازت نمیگذرم.☹️
Amin~ کاربر قابل احترام سطح 52 تاریخ ثبتنام 6/1/22 ارسالیها 14,014 پسندها 50,043 امتیازها 96,915 مدالها 163 18/7/22 #27 با نامزدم رفتم بيرون! يه سگ ديد گفت كيشش كن بره ميترسم . يه سنگ زدم تو سرش پاشد دنبالمون! پريدم بالاى درخت به نامزدم گفتم چرا نمياى بالا الان تيكه پارت ميكنه؟؟؟! برگشته ميگه : مگه من زدم؟؟؟ سگه از خنده دندوناش ریخت ... امضا : Amin~
با نامزدم رفتم بيرون! يه سگ ديد گفت كيشش كن بره ميترسم . يه سنگ زدم تو سرش پاشد دنبالمون! پريدم بالاى درخت به نامزدم گفتم چرا نمياى بالا الان تيكه پارت ميكنه؟؟؟! برگشته ميگه : مگه من زدم؟؟؟ سگه از خنده دندوناش ریخت ...
Amin~ کاربر قابل احترام سطح 52 تاریخ ثبتنام 6/1/22 ارسالیها 14,014 پسندها 50,043 امتیازها 96,915 مدالها 163 24/7/22 #28 کتک خوردنهای من از مامانم همیشه دو مرحله بود.. 1.کتک میخوردم و گریه میکردم 2.کتک میخوردم که گریه نکنم امضا : Amin~
کتک خوردنهای من از مامانم همیشه دو مرحله بود.. 1.کتک میخوردم و گریه میکردم 2.کتک میخوردم که گریه نکنم
Amin~ کاربر قابل احترام سطح 52 تاریخ ثبتنام 6/1/22 ارسالیها 14,014 پسندها 50,043 امتیازها 96,915 مدالها 163 24/7/22 #29 زمان ما سه حالت بیشتر وجود نداشت و انتخاب بین این سه تا بود: 1 درس نخونی حمال میشی 2 درس بخون یه گهی بشی 3 تو هیچوقت هیچ گهی نمیشی امضا : Amin~
زمان ما سه حالت بیشتر وجود نداشت و انتخاب بین این سه تا بود: 1 درس نخونی حمال میشی 2 درس بخون یه گهی بشی 3 تو هیچوقت هیچ گهی نمیشی
Amin~ کاربر قابل احترام سطح 52 تاریخ ثبتنام 6/1/22 ارسالیها 14,014 پسندها 50,043 امتیازها 96,915 مدالها 163 26/7/22 #30 من آزارم به مورچه هم نمیرسه! البته چرا یکم میرسه! کوچیک که بودم مورچه ها رو مینداختم تو آب بعد براشون پوست تخمه میریختم تا خودشونو نجات بدن... اما توبه کردم! امضا : Amin~
من آزارم به مورچه هم نمیرسه! البته چرا یکم میرسه! کوچیک که بودم مورچه ها رو مینداختم تو آب بعد براشون پوست تخمه میریختم تا خودشونو نجات بدن... اما توبه کردم!