شعر می گم
نگرون می شم
لبخند می زنم
قاه قاه می خندم وُ می خوابم!
عینهو خیلی آدما
تا یه زمونی ادامه می دم!
مثِ همه
بعضی وقتا خوش دارم همه رو بغل کنم
وُ بشون بگم
لعنت به این همه بلا که سر خودمون آوردیم!
ما خوب وُ نترسیم
بعضی وقتا خود خواهیم
هم دیگرون وُ می کشیم ، هم خودمونو !
ما مُردیم !
به دنیا اومدیم تا بکشیم وُ بمیریم !
زار بزنیم تو اتاقای تاریک !
عشق بازی کنیم تو اتاقای تاریک !
صبر کنیم
صبر کنیم
صبر کنیم
ما انسانیم
نه بیشتر از این !