طنز حیوانات

  • نویسنده موضوع masome_a
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 33
  • بازدیدها 477
  • کاربران تگ شده هیچ

masome_a

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
16/12/17
ارسالی‌ها
689
پسندها
7,774
امتیازها
24,673
مدال‌ها
15
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
یکروز خانواده لاک پشتها تصمیم گرفتند که به پیکنیک بروند. از آنجا که لاک پشت ها به صورت طبیعی در همه ی موارد یواش عمل می کنند، هفت سال طول کشید تا برای سفرشون آماده بشن! در نهایت خانواده لاک پشت خانه را برای پیدا کردن یک جای مناسب ترک کردند. در سال دوم سفرشان (بالاخره) پیداش کردند. برای مدتی حدود شش ماه محوطه رو تمیز کردند، و سبد پیکنیک رو باز کردند، و مقدمات رو آماده کردند. بعد فهمیدند که نمک نیاوردند! پیکنیک بدون نمک یک فاجعه خواهد بود، و همه آنها با این مورد موافق بودند. بعد از یک بحث طولانی، جوانترین لاک پشت برای آوردن نمک از خانه انتخاب شد. لاک پشت کوچولو ناله کرد، جیغ کشید و توی لاکش کلی بالا و پایین پرید، گر چه او سریعترین لاک پشت بین لاک پشت های کند بود! او قبول کرد که به یک شرط...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : masome_a

ryhneae

کاربر حرفه‌ای
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
1/5/18
ارسالی‌ها
1,950
پسندها
35,394
امتیازها
84,373
مدال‌ها
27
سن
16
سطح
33
 
  • #2
ﻣﺎﺩﺭ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﻢ،ﺑﻊ!

ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﮔﻠﻪ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻗﺼﺎﺏﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺳﭙﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭﯼ ﻫﻢ ﺷﺪ.
ﺣﺎﺝ ﺭﺣﯿﻢ ﻗﺼﺎﺏ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺮﺩ. ﺁﻥ ﺷﺐ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﯽ ﺗﺎ ﺻﺒﺞ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺳﺤﺮ ﮐﺮﺩﻡ؛ ﻫﻤﻪﺍﺵ ﺧﻮﺍﺏ ﭼﺎﻗﻮ ﻣﯽﺩﯾﺪﻡ.
ﺻﺒﺢ ﻗﺼﺎﺏ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺁﺏ ﺁﻭﺭﺩ؛ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻨﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﺍﺷﮏ ﺟﻠﻮﯼ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺑﻪ
ﺳﻤﺖ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﻊ ﺑﻊﮐﺮﺩﻡ.

ﻗﺼﺎﺏ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺗﯿﺰ ﮐﺮﺩﻥﭼﺎﻗﻮﯾﺶ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﺿﺎ، ﭘﺴﺮﺵ، ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺩﺳﺖ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻓﺮﺩﺍ ﺷﺎﯾﺪ ﻗﯿﻤﺖ ﯾﮏ ﮐﯿﻠﻮ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﺸﻮﺩ ﺑﯿﺴﺖ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ.
ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺢ ﺍﯾﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﺮ ﻗﻀﺎ ﻣﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﯾﻢ.

ﺣﺎﻝ ﻫﻢ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﯼ ﮔﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺧﺮﯾﺪ ﺁﻧﺮﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺧﯿﺎﻝ ﻣﻦ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ryhneae

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
11,917
پسندها
44,381
امتیازها
96,903
مدال‌ها
145
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #3
خرگوشه تو جنگل میمونه رو میبینه میگه:‌ به به آقا میمونه! چیکارا میکنی؟!‌ میمونه میگه: هیچی! این ورو نگاه میکنیم، اون ورو نگاه میکنیم،‌ آقا شیره و خانواده‌اش رو افشاگری میکنیم! این حرف میرسه به گوش شیره، میگه: الان میرم حسابشو می‌رسم!‌ میره پیش میمونه میگه: به به آقا میمونه! چیکارا میکنی؟! میمونه میفهمه هوا پسه، میگه:‌ هیچی قربان، ‌اینورو نگاه میکنیم،‌ اونور رو نگاه میکنیم،‌ چرت و پرت میگیم!
 

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
11,917
پسندها
44,381
امتیازها
96,903
مدال‌ها
145
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #4
خدایا ببخشید تو کارت دخالت می کنم ولی بهتر نبود

به جای اینکه پشه ویز ویز کنه، بی صدا میومد نیششو می‌زد و میرفت، بعد مثلاً سوسک ویز ویز می‌کرد که وقتی اومد بفهمیم کجاس بکشیمش؟

شرمنده‌ها

جان؟؟

خفه شم؟!!!

چشم
 

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
11,917
پسندها
44,381
امتیازها
96,903
مدال‌ها
145
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #5
خوب شد خدا به حیوونا عقل نداد
وگرنه
حتما کلاغا تا یه طاووس میدیدن
میگفتن: ایشششششش منم اینقد آرایش میکردم از این خوشگلتر میشدم
 

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
11,917
پسندها
44,381
امتیازها
96,903
مدال‌ها
145
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #6
ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﻫﻢ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﮐﻪ ﺍﺧﺘﺎﭘﻮﺱ ﺑﻮﺩﻡ
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﺩﺭ ﯾﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﺰﻧﻢ ﺗﻮ ﮔﻮﺵ ﻫﺸﺖ ﻧﻔﺮ (:
 

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
11,917
پسندها
44,381
امتیازها
96,903
مدال‌ها
145
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #7
وقتى مي بينى اكثر ماشيناى آمريكایی و اروپایی بى سقفه؛
ينــــــى كفـتـراى اونجا شعور دارن
 

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
11,917
پسندها
44,381
امتیازها
96,903
مدال‌ها
145
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #8
یک بابایی یه ماهی تو پاکت دستش بوده، رفیقش میبیندش، ازش می‌پرسه: جریان ‌این ماهیه چیه؟ میگه: ‌دارم برای شام می‌برمش خونه. ماهیه میگه: مرسی من شام خوردم، منو ببر سینما!
 

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
11,917
پسندها
44,381
امتیازها
96,903
مدال‌ها
145
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #9
از یارو می پرسن:
ﺍﮔﻪ ﺗﻮﯼ ﯾﻪ ﺟﻨﮕﻠﯽ ﺩﺭﺣﺎﻝ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻭ ﯾﻬﻮ ﯾﻪ ﺷﯿﺮ ﺟﻠﻮﻣﻮﻥ ﺳﺒﺰ ﺑﺸﻪ؛ﺑﻬﺘﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻧﻤﺎﺯﻭ ﺑﺸﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﻨﯿﻢ ﯾﺎ ﺑﺎﯾﺴﺘﯿﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﻧﺪﻣﻮﻥ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺑﺪﯾﻢ؟

یارو ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : شما ﺍﮔﻪ ﻭﺿﻮﺕ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﺸﺪ،وایسا ﻭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺑﺪﻩ :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d: :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d: :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
 

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
11,917
پسندها
44,381
امتیازها
96,903
مدال‌ها
145
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #10
خداییش من هر چی فکر میکنم باورم نمیشه




گاو با علف ی همچین هیکلی بهم زده باشه
:458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
:458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 5)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا