طنز سربازی

  • نویسنده موضوع Osenwt
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 23
  • بازدیدها 708
  • کاربران تگ شده هیچ

Alie.Z

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
4/5/20
ارسالی‌ها
2,430
پسندها
6,717
امتیازها
30,973
مدال‌ها
6
سن
23
سطح
0
 
  • #11
حیف نون سربازیش تموم میشه، وقتی کارت پایان خدمتشو بهش میدن،


نگاه میکنه میگه: ای بابا، من که ازینا چهارتا دارم! …
 
امضا : Alie.Z

Alie.Z

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
4/5/20
ارسالی‌ها
2,430
پسندها
6,717
امتیازها
30,973
مدال‌ها
6
سن
23
سطح
0
 
  • #12
امروز رفتم کلانتری به یارو میگم شما سربازی؟!!


میگه نه بی بی خشتم


مردم اعصاب ندارن به خدا…
 
امضا : Alie.Z

Alie.Z

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
4/5/20
ارسالی‌ها
2,430
پسندها
6,717
امتیازها
30,973
مدال‌ها
6
سن
23
سطح
0
 
  • #13
رفیق خوب کسیه که


مثل دمپایی های خوابگاه سربازی باشه هیچ وقت لنگش پیدا نشه!
 
امضا : Alie.Z

Alie.Z

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
4/5/20
ارسالی‌ها
2,430
پسندها
6,717
امتیازها
30,973
مدال‌ها
6
سن
23
سطح
0
 
  • #14
مورد داشتیم پسره میخواسته بره سربازی


از یه هفته قبل داشته جیب مخفی درست میکرده واسه


رژ ، موچین ، بند ، سفید کننده و خط چشمش
 
امضا : Alie.Z

Alie.Z

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
4/5/20
ارسالی‌ها
2,430
پسندها
6,717
امتیازها
30,973
مدال‌ها
6
سن
23
سطح
0
 
  • #15
من یادمه یکی دوبار با دختر همسایه سلام و احوال پرسی کرده بودم!


دختره رفت سربازی ابروهاش در اومد تازه فهمیدم پسر بود!!
 
امضا : Alie.Z

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
11,916
پسندها
44,519
امتیازها
96,903
مدال‌ها
145
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #16
سرباز بودم، دوستم مهمونی گرفت. من دیدم تا برم لباس عوض کنم برگردم دیر میشه. با همون لباس سربازی رفتم، تا درو باز کردم همه جیغ زدن فرار کردن، اومدم توضیح بدم یهو یکی اومد جلو ۲۰۰ هزارتومن گذاشت تو جیبم. گفتم شب خوبی داشته باشید رفتم بیرون!:biggrin:
 

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
11,916
پسندها
44,519
امتیازها
96,903
مدال‌ها
145
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #17
يه بار نشسته بودم تو تاکسى چهار تا سرباز عقب سوار کرده بود.
.
.
گفتم آقا خوب بُر نزدى سربازا افتادن پيش هم :))
کصافطا انداختنم بیرون!
 

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
11,916
پسندها
44,519
امتیازها
96,903
مدال‌ها
145
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #18
sarbazi-6.jpg.webp
 
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
11,916
پسندها
44,519
امتیازها
96,903
مدال‌ها
145
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #19
سرهنگ: اسمت چیه؟
سرباز: قلی
سرهنگ: این چیه دستت؟
سرباز: تفنگ
سرهنگ: تفنگ؟ این مملکتته، آبروته، زندگیته، شرافتته
خواهرته، مادرته!
سرهنگ رو به سرباز دوم: اسمت چیه؟
سرباز دوم: غضنفر
سرهنگ: این چیه دستت؟
غضنفر: این خواهر و مادر قلی!
 
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

Amin

مدیر ارشد
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تاریخ ثبت‌نام
6/1/22
ارسالی‌ها
11,916
پسندها
44,519
امتیازها
96,903
مدال‌ها
145
سطح
39
 
  • مدیرکل
  • #20
سربازی مشغول خدمت بود…
هر کاغذی را که میدید برمیداشت و میخواند و میگفت: این نیست!
سرانجام مسؤلان نظامی او را به تیمارستان بردند و یک تیم پزشکی تشخیص داد باید معاف شود.
سرباز وقتی کاغذ معافیت را دید، خندید و گفت:
همین بود!!
 
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا