گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان آزجویان (جلد اول) | سونیا جباری کاربر انجمن یک رمان

[MONTE CRISTO]

سلام سونیا جان واقعا رمانت عالی بود شیفته رمانت شدم تا الان دو پارتسو خوندم خیلی خوشم اومده خیلی خوب با کلمات بازی میکنی به زودی ادامه رمانتم میخونم موفق باشی

سلام به‌به ممنون از نظر گرانقدر شما امیدوارم بعد از این هم به دل شما بشینه

 

[Hadis_moshtaghi]

در وهلهٔ اول می‌بایست بگم، نویسندهٔ محترم! این قدر با جان و قلب مردم بازی نکن؛ این حجم از جذابیت محدودیت سنی و احساسی داره.
اما چیزی که در وهلهٔ اول منو مجذوب رمان کرد، استفاده از واژه‌های نو و به دور از کلیشه بود. همچنین نثر کاملا ملموس و منسجم بود؛ به طوری که نویسنده به خوبی از پس مدیریت نوشتار بر اومده بود که جای تحسین داره.
شخصیت پردازی‌ها که جای خود دارد؛ از خاویر و ابهتش تا ماکزیم و موذی‌گریش.
برخلاف اکثریت، شخصیت ماکزیم به خاویر برام ارجحیت داره و در دیدِ نخست، با موذی‌گریش، با احساساتِ به خاکستر نشسته‌اش ملموس به نظر می‌اومد.
از مادلین که نگذریم، بانو واقعاً شخصیت پردازی مناسبی رو داشت. در وهلهٔ اول ابهت و تحکمش در عینِ جذابیت، چشم‌نواز بود. در ادامه شاهد تکامل...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[MONTE CRISTO]

در وهلهٔ اول می‌بایست بگم، نویسندهٔ محترم! این قدر با جان و قلب مردم بازی نکن؛ این حجم از جذابیت محدودیت سنی و احساسی داره.
اما چیزی که در وهلهٔ اول منو مجذوب رمان کرد، استفاده از واژه‌های نو و به دور از کلیشه بود. همچنین نثر کاملا ملموس و منسجم بود؛ به طوری که نویسنده به خوبی از پس مدیریت نوشتار بر اومده بود که جای تحسین داره.
شخصیت پردازی‌ها که جای خود دارد؛ از خاویر و ابهتش تا ماکزیم و موذی‌گریش.
برخلاف اکثریت، شخصیت ماکزیم به خاویر برام ارجحیت داره و در دیدِ نخست، با موذی‌گریش، با احساساتِ به خاکستر نشسته‌اش ملموس به نظر می‌اومد.
از مادلین که نگذریم، بانو واقعاً شخصیت پردازی مناسبی رو داشت. در وهلهٔ اول ابهت و تحکمش...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[.REIHANEH.]

سلام
برای اولین بار دارم توی یه گفتمان آزاد دو بار نظر میدم
خب
با توجه به ویرایشهایی که شده دارم با توجه به قلم قلبت نظرم ‌‌میگم!
قبلا قلمت گنگ بود یعنی به نظر من اینطوری جلوه میکرد...توصیفات زیاد و گاهی بیهوده جلوی این و میگرفت که خواننده با داستان ارتباط برقرار کنه! اما حالا توصیفاتت به اندازه شده یعنی هرچی نیاز هست رو توصیف می‌کنی و از اضافه ها پرهیز:)
حجم مونولوگ قبلا بالا بود ولی حالا هر دو در حالت تعادل قرار داره.
شیرینی قلمت و توصیفات و بازی با کلماتت همچنان باقی هست اما دوزش رو ببر بالا
شروع خوب و جذابی داشتی :)
در کل قلمت رو مثل همیشه میگم که دوست دارم و قشنگه
موفق باشی عزیز دلمممم⁦(๑˙❥˙๑)⁩

 

[MONTE CRISTO]

سلام
برای اولین بار دارم توی یه گفتمان آزاد دو بار نظر میدم
خب
با توجه به ویرایشهایی که شده دارم با توجه به قلم قلبت نظرم ‌‌میگم!
قبلا قلمت گنگ بود یعنی به نظر من اینطوری جلوه میکرد...توصیفات زیاد و گاهی بیهوده جلوی این و میگرفت که خواننده با داستان ارتباط برقرار کنه! اما حالا توصیفاتت به اندازه شده یعنی هرچی نیاز هست رو توصیف می‌کنی و از اضافه ها پرهیز:)
حجم مونولوگ قبلا بالا بود ولی حالا هر دو در حالت تعادل قرار داره.
شیرینی قلمت و توصیفات و بازی با کلماتت همچنان باقی هست اما دوزش رو ببر بالا
شروع خوب و جذابی داشتی :)
در کل قلمت رو مثل همیشه میگم که...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[FakhTeh]

خب خب
ددی شیرینی بده که بالاخره خوندم. نمی‌دونم نتیجه‌‌ی کدوم کار خوبته

قبل از هر چیز، خلاصه‌ت و مقدمه خیلی ناب و جذاب بود برام و حسابی به دلم نشست. اگه اشتباه نکنم قبلا خیلی ثقیل می نوشتی ولی الان همه‌چیز در حالتی بسیار زیبا در تعادله و خیلی لذت بردم.

نحوه‌ی شروع بسی هیجانی و خفن‌ناک بود و خیلی کف کردم. توصیفات هم که اصلا از اول که نفیر جنونو ازت خوندم بیست بودن.
حس می‌کنم الان به پختگی قلم رسیدی و می‌دونی چی رو کجا و چطور بگی. زیاده‌روی یا کم‌کاری‌ای در متنت حس نکردم. فقط اینکه حتمااااا یه دور بخون غلطای تایپی‌شو بگیر اعصابمون وسط خوندن خرد نشه
منم بذار مجرد بمونم این خاویر دیوونه‌س می‌زنه لهم می‌کنه
خسته نباشی *-* می‌دونم می‌ترکونی

 

[MONTE CRISTO]

خب خب
ددی شیرینی بده که بالاخره خوندم. نمی‌دونم نتیجه‌‌ی کدوم کار خوبته

قبل از هر چیز، خلاصه‌ت و مقدمه خیلی ناب و جذاب بود برام و حسابی به دلم نشست. اگه اشتباه نکنم قبلا خیلی ثقیل می نوشتی ولی الان همه‌چیز در حالتی بسیار زیبا در تعادله و خیلی لذت بردم.

نحوه‌ی شروع بسی هیجانی و خفن‌ناک بود و خیلی کف کردم. توصیفات هم که اصلا از اول که نفیر جنونو ازت خوندم بیست بودن.
حس می‌کنم الان به پختگی قلم رسیدی و می‌دونی چی رو کجا و چطور بگی. زیاده‌روی یا کم‌کاری‌ای در متنت حس نکردم. فقط اینکه حتمااااا یه دور بخون غلطای تایپی‌شو بگیر اعصابمون وسط خوندن خرد نشه
منم بذار مجرد بمونم این خاویر دیوونه‌س می‌زنه لهم می‌کنه
خسته نباشی *-* می‌دونم می‌ترکونی...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.