S.LOTFI نویسنده افتخاری سطح 37 ارسالیها 5,240 پسندها 31,593 امتیازها 80,673 مدالها 51 سن 19 2/10/21 نویسنده موضوع #31 همیشه همین است: من به تکاپوی رسیدن تو به انتظار چیده شدن و نهایت نرسیده و رسیده به خاک افتادن! امضا : S.LOTFI
S.LOTFI نویسنده افتخاری سطح 37 ارسالیها 5,240 پسندها 31,593 امتیازها 80,673 مدالها 51 سن 19 2/10/21 نویسنده موضوع #32 مهم نیست این در به کدام پاشنه میچرخد، مهم تویی که نه میآیی، نه میروی امضا : S.LOTFI
S.LOTFI نویسنده افتخاری سطح 37 ارسالیها 5,240 پسندها 31,593 امتیازها 80,673 مدالها 51 سن 19 2/10/21 نویسنده موضوع #33 پدر بزرگ خدا را در گوشهایم تزریق کرد؛ و مُرد. تو که آمدی خدا به قَهر از من رفت. سعدی گفته بود وُ من گوش نگرفته بودم که "دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند!" امضا : S.LOTFI
پدر بزرگ خدا را در گوشهایم تزریق کرد؛ و مُرد. تو که آمدی خدا به قَهر از من رفت. سعدی گفته بود وُ من گوش نگرفته بودم که "دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند!"
S.LOTFI نویسنده افتخاری سطح 37 ارسالیها 5,240 پسندها 31,593 امتیازها 80,673 مدالها 51 سن 19 2/10/21 نویسنده موضوع #34 ما هیچ وقت به هم نمی رسیم! سال هاست روبه روی هم دو سوی ریل ها می ایستیم به هم نگاه می کنیم و شاخه های گل پژمرده می شوند میان دست های مان. تقصیر ما نیست قطارها به سرعت می گذرند! امضا : S.LOTFI
ما هیچ وقت به هم نمی رسیم! سال هاست روبه روی هم دو سوی ریل ها می ایستیم به هم نگاه می کنیم و شاخه های گل پژمرده می شوند میان دست های مان. تقصیر ما نیست قطارها به سرعت می گذرند!
S.LOTFI نویسنده افتخاری سطح 37 ارسالیها 5,240 پسندها 31,593 امتیازها 80,673 مدالها 51 سن 19 2/10/21 نویسنده موضوع #35 نیا ! تو اگر بیایی دیگر کسی مرا نمیخواند. مردم که احمق نیستند، خوبْ فرقِ اصل و بَدَل را میفهمند! امضا : S.LOTFI
S.LOTFI نویسنده افتخاری سطح 37 ارسالیها 5,240 پسندها 31,593 امتیازها 80,673 مدالها 51 سن 19 2/10/21 نویسنده موضوع #36 زندگی چهقدر سخت شده است اینجا ! بیا به خانهی اول برگردیم دوباره تو وسوسهام کنی و من اینبار فریبِ تو را نخورم! امضا : S.LOTFI
زندگی چهقدر سخت شده است اینجا ! بیا به خانهی اول برگردیم دوباره تو وسوسهام کنی و من اینبار فریبِ تو را نخورم!
S.LOTFI نویسنده افتخاری سطح 37 ارسالیها 5,240 پسندها 31,593 امتیازها 80,673 مدالها 51 سن 19 2/10/21 نویسنده موضوع #37 دلم دیگر به زندهگی گرم نیست. مادر میگوید: باید کمی به خودت برسی! اما چهگونه، وقتی از هر طرف میروم، به تو میرسم؟! امضا : S.LOTFI
دلم دیگر به زندهگی گرم نیست. مادر میگوید: باید کمی به خودت برسی! اما چهگونه، وقتی از هر طرف میروم، به تو میرسم؟!
S.LOTFI نویسنده افتخاری سطح 37 ارسالیها 5,240 پسندها 31,593 امتیازها 80,673 مدالها 51 سن 19 2/10/21 نویسنده موضوع #38 ماه شدهام راهنمای مسافران. و چه غمانگیز است حکایتِ مسافری که پایانِ راه ماه می شود! امضا : S.LOTFI
S.LOTFI نویسنده افتخاری سطح 37 ارسالیها 5,240 پسندها 31,593 امتیازها 80,673 مدالها 51 سن 19 2/10/21 نویسنده موضوع #39 از وقتی رفتهای همهچیز زیباتر شده است: پاییز، تماشای غروب و سفر دُرناها، قدم زدن در خیابان و ... کاش زودتر میرفتی! امضا : S.LOTFI
از وقتی رفتهای همهچیز زیباتر شده است: پاییز، تماشای غروب و سفر دُرناها، قدم زدن در خیابان و ... کاش زودتر میرفتی!
S.LOTFI نویسنده افتخاری سطح 37 ارسالیها 5,240 پسندها 31,593 امتیازها 80,673 مدالها 51 سن 19 2/10/21 نویسنده موضوع #40 تو لعنتِ خدا به من بودی. کاش دوباره لعنتم کند خدا امضا : S.LOTFI