متون و دلنوشته‌ها ⭐دلنوشته های رضا کاظمـــی❤️

  • نویسنده موضوع SETAREH LOTFI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 57
  • بازدیدها 965
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,203
پسندها
31,429
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
فاجعه

آمدنِ تو بود،

نه رفتن‌اَت!



3

مرگ که خواستن ندارد

خودش می‌آید؛



تویی که نمی‌آیی!
 

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,203
پسندها
31,429
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #12
اولین‌ها و آخرین‌ها
هیچ‌وقت از یاد نمی‌روند

مثل اولین و آخرین بوسه‌های تو

که طعمِ گُلاب می‌دادند وُ

صابونِ ارزان‌قیمت وُ

کافورِ غسال‌خانه!
 

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,203
پسندها
31,429
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #13
می‌گذری. دست تکان می‌دهی. نمی‌بینم.

در من سال‌هاست دیگر

پنجره‌ای روو به خیابان باز نمی‌شود!
 

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,203
پسندها
31,429
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #14
فراموش‌خانه‌ای بیش نیست جهان.


از آستانه که می‌گذری

بسته می‌شود پشتِ سرت

دری که به خوش‌آمد

چارتاقِ لب‌خند بود.

+نه خسته بود پرنده/نه بی‌میلِ پریدن،/که پاهاش/تنیده بود بر شاخه‌ی درخت!/ رضا كاظمي
+بازمی‌گردی،/اما آن‌قدر دیر/- مثلن در یک زنده‌گیِ دیگر -/که پرنده‌ای شده باشم/دوباره سرگردانِ جفت خویش!/ رضا كاظمي
 

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,203
پسندها
31,429
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #15
چای را من دَم می‌کنم

میز را تو می‌چینی

بعد، می‌نشینیم پشت پنجره‌های خود‌مان

و به هم‌دیگر فکر می‌کنیم!

+آخرين حيرت زماني‌ست/كه ديگر پي مي‌بري؛/چيزي، /تو را به حيرت وا نمي‌دارد.../
 

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,203
پسندها
31,429
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #16
ساعتِ دیدار

به‌وقتِ قرارهای عاشقانه بود.

دیر رسیدی!



هیچ عاشقی ساعت‌َش را

به‌وقتِ گرینویچ تنظیم نمی‌کند.
 

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,203
پسندها
31,429
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #17
ما هیچ‌وقت به‌هم نمی‌رسیم

همیشه سوزنبانی هست

که به‌وقتِ رسیدن‌مان

خط‌ها را عوض کند...
 

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,203
پسندها
31,429
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #18
نه زمین، نه آسمان

هیچ نمی‌خواهم،

تنها، تو را

که بلند شوی، بگویی: برویم.

برویم «پارک شهر» را

هفت بار دور بزنیم

سرمان که گیج رفت، بنشینیم جایی

بستنی سفارش بدهیم

و با خنده‌های همیشه‌ی تو

راه‌مان را بکشیم تا خانه.
 

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,203
پسندها
31,429
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #19
همیشه همین است:

تا برسی

تمام‌ت کرده

خوره‌ی تنهایی!
 

SETAREH LOTFI

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
13/7/19
ارسالی‌ها
5,203
پسندها
31,429
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سطح
34
 
  • نویسنده موضوع
  • #20
بهار آمد وُ، نیامدی،

اما پرستوها

بذر تو را آوردند.



زمینْ جای مناسبی نبود،

در دلَ‌م کاشتمَ‌ت!
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
65
بازدیدها
2,440
پاسخ‌ها
19
بازدیدها
467
پاسخ‌ها
43
بازدیدها
773
پاسخ‌ها
95
بازدیدها
2,144

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا