متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شعرکده کافه شب تاب (شعرهایی از شاعران پارسی )

  • نویسنده موضوع crazy.angel
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 37
  • بازدیدها 879
  • کاربران تگ شده هیچ

crazy.angel

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
603
پسندها
6,961
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #11
چرا هر عشق

در نهایت

به تشییع جنازه ی زن ختم می شود؟



| دیدم ماداک |
 
امضا : crazy.angel

crazy.angel

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
603
پسندها
6,961
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #12
غمت وداعِ همه کرد و رو به ما آورد

وفا که وعده تو کردی، غمت به جا آورد...



| ضمیری اصفهانی |
 
امضا : crazy.angel

crazy.angel

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
603
پسندها
6,961
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #13
دیگر هیچ چیزی خودش نخواهد بود
نه این آسمان ، آسمان

نه درخت ، درخت

نه دریا ، دریا

این قلب هم دیگر نمی‌تواند قلب باشد

که به تو بخشیده بودمش



سیگار مردی دیگر را در آن خاموش کرده‌ای !



| علیرضا راهب |
 
امضا : crazy.angel

crazy.angel

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
603
پسندها
6,961
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #14
جانم تویی

نه! نگفتم دوستت دارم ولی جانم تویی

خالق هر لحظه از این عشق پنهانم تویی



با نگاهت داغ یک رویای شیرین بر دلم

می‌نشانی تا بفهمم حکم ویرانم تویی



بی‌قراری می‌کند در شعر هم رویای تو

باعث بی‌تابی چشمان گریانم تویی



آمدی تا من فقط مومن به چشمانت شوم

«ربّنا و آتنا»ی بین دستانم تویی



عشق ِ دورم از کجای قلعه ام وارد شدی؟

که ندیدی در حریمم، ماه و سلطانم تویی



درد یعنی حرفی از نام تو در این شعر نیست

من غلط کردم نگفتم! دین و ایمانم تویی



نه زلیخا هم نمی‌فهمد همین حال مرا

تا جهنم می‌روم حالا که شیطانم تویی



در غزل‌هایم شکستم، ذره ذره... راضی‌ام

منزوی باشم، نباشم،حرف پایانم تویی



تا قیامت در میان سینه حبست می‌کنم

تا...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : crazy.angel

crazy.angel

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
603
پسندها
6,961
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #15
ﺩل بستهﺍﻡ ﺑﻪ ﻏﻢ، ﮐﻪ ﺟﺰ ﺍﻭ ﻫﺮ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩﺍﻡ

ﯾﺎ ﺩﯾﺮ ﺁﻣﺪهﺳﺖ ﻭ ﯾﺎ ﺯﻭﺩ ﺭفته اﺳﺖ



| مژگان عباسلو |
 
امضا : crazy.angel

crazy.angel

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
603
پسندها
6,961
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #16
می خوابم

غصه در خوابم بیدار می ماند

می خندم

غصه پشت لب‌هام ناله میکند

عاشقی میکنم

غصه در جانم سرمست چرخ میزند

آدم به تنهایی

چطور از انبوه اندوه فرار کند و خودش را جا نگذاشته باشد..؟



| بهار عظیم پور |
 
امضا : crazy.angel

crazy.angel

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
603
پسندها
6,961
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #17
باز با گریه به آغوش تو برمی گردم

چون غریبی که خودش را برساند به وطن...



| فاضل نظری |‏
 
امضا : crazy.angel

crazy.angel

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
603
پسندها
6,961
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #18
من دنیای واقعی را دوست دارم

من دنیای واقعی را دوست دارم

زیستن در ناممکن‌ها بیهوده و غم‌انگیز است

نمی‌شود از رنگ دریا ماهی گرفت

نمی‌شود از عکس درختان میوه چید

برکه‌های رویا، پرندگان را سیراب نمی‌کنند

مرا ببخش

فراموشت کردم

نمی‌توانستم به دیواری در دوردست‌ها تکیه کنم!



| رسول یونان |
 
امضا : crazy.angel

crazy.angel

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
603
پسندها
6,961
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #19
برو که باز دلت را به دلبری دیگر

به هرکسی که گمان می‌بری کمی سرتر



برو که عشق پشیمان شود از آمدنش

که ما دو روح جداییم، در دو تا پیکر



بگو به شعر که این‌بار حالی‌اش بشود

قرار نیست بیایی، قرار نیست اگر،



دلم گرفت، به یادم بیاورد که تو را

قرار نیست که این روزهای شهریور…



چقدر حرف نگفته میان پنجره ماند

چه شعرهای سپیدی که توی این دفتر…



برو که مرگ خودم را نشان من بدهی

برو که نیست نیازی به زخم این خنجر



همیشه آخر قصه بی‌آشیان مانده‌ست

پرنده‌ای که به امید شاخه‌ای بهتر



برو! دوباره هوایی نکن مرا ای عشق

و فکر کن که از این جمع شاعری کم‌تر…



| رویا باقری |
 
امضا : crazy.angel

crazy.angel

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
603
پسندها
6,961
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #20
این گونه مردن را

گُزیدم از میان مرگ‌ها، این گونه مردن را:

تو را چون جان فشردن در بر آن‌گه جان سپردن را



| حسین منزوی |
 
امضا : crazy.angel

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
13
بازدیدها
965
عقب
بالا