شعرکده کافه شب تاب (شعرهایی از شاعران پارسی )

[crazy.angel]

هیچ‌چیز،

هیچوقت در هیچ کجای جهان

سر جایی که باید، نیست.

اسم‌هایی را در لیست‌های خداحافظی دیدیم

که هنوز به حد کافی سلام نکرده بودند

و اسم‌هایی را در صفحه بیزاری

که هنوز عاشقشان بودیم...



| رویا شاه حسین زاده |​

 

[crazy.angel]

قلبی که کنج سینه ی من می زند تویی

من با غمِ تو از خود تو آشناترم



| اصغر معاذی |​

 

[crazy.angel]

سنگم

سنگِ سنگ

بی کم و کاست

و چنان در آغوش فشرده‌ام خود را

که رهایی را

گریزی جز شکافتن نیس



| منوچهر آتشی |
​

 

[crazy.angel]

یک عکس کوچک تا خورده

از مردی که پیراهنش هنوز روشن است

چند شعر عاشقانه کوتاه

از شماره ای که همیشه خاموش است

و یک جفت چشم

که هر شب تا صبح

به این هر دو خیره مانده است...

نگهبان شب کارخانه ای ورشکسته ام

گاهی آرزو می کنم دزدی بیاید

به جای دست ها و دهانم

چشم هایم را ببندد.



| لیلا کردبچه |​

 

[crazy.angel]

نیمه ی گم گشته ات را دیر پیدا می کنی

سر بجنبانی خودت را پیر پیدا می کنی



در مدار روزگار و گردش چرخ فلک

عاقبت روزی تو هم تغییر پیدا می کنی



کودکی چون بادبادک با نسیمی می رود

خویش را بازیچه ی تقدیر پیدا می کنی



نوجوانی ، عاشقی ، دیوانگی ، سرگشتگی

می گریزد از تو تا تدبیر پیدا می کنی



عشق را در انتظار تلخ و بی پایان خود

در غروب جمعه ای دلگیر پیدا می کنی



می رسی روزی به آن چیزی که می خواهی ولی

در رسیدن های خود تاخیر پیدا می کنی



چشم می دوزی به او از دور و می پرسی چرا؟

نیمه ی گم گشته ات را دیر پیدا می کنی



| ساناز رئوف |​

 

[crazy.angel]

گر به تو افتدم نظر ؛ چهره به چهره رو به رو

شرح دهم غم تو را ؛ نکته به نکته مو به مو…



| طاهری انجدانی کاشی |​

 

[crazy.angel]

گریه نکن ری را

راهمان دور و دلمان کنار همین گریستن است

دوباره اردیبهشت به دیدنت مى آیم...



| سید علی صالحی |​

 

[crazy.angel]

دنبال

چی میگردی

یه آغوش مطمئن؟

یه اتاق بی‌خبر از تاریکی؟

یه فنجون قهوه‌ی اصیل؟

یه بوسه‌ی ناشیانه؟

یه حضور همیشگی؟

هم‌مسیریم پس.

قدم بزنیم؟



| حسام الدین عسگری |​