شعرکده کافه شب تاب (شعرهایی از شاعران پارسی )

[crazy.angel]

پسند

یکی درد و یکی درمان پسندد

یکی وصل و یکی هجران پسندد



من از درمان و درد و وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد



| بابا طاهر |​

 

[crazy.angel]

حس می‌کنم

حس می‌کنم

نیش ستاره را

در چشمم

طعم ستاره را

در دهانم

و طعم یک کهکشان تنهایی را

در جانم



| منوچهر آتشی |​

 

[crazy.angel]

کافی است

دلخوشم با غزلی تازه همینم کافی است

تو مرا باز رساندی به یقینم کافی است



قانعم بیشتر از این چه بخواهم از تو؟

گاه گاهی که کنارت بنشینم کافیست



گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم

گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست



آسمانی تو! در آن گستره خورشیدی کن

من همین قدر که گرم است زمینم کافیست



من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه

برگی از باغچه ی شعر بچینم کافیست



فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز

که همین شوق، مرا خوب ترینم! کافیست



| محمد علی بهمنی |​

 

[crazy.angel]

سیگار پر دُخان و ناز پری رخان

این هر دو در کشاکش دوران

کشیدنی ست...



| نصرت رحمانی |​

 

[crazy.angel]

دستانت

با رگ‌های دویده بر آن

نقشه‌ی فرار من است

از دنیا!



| شهرام رستمی |​

 

[crazy.angel]

گل از پیراهنت چینم که زلف شب بیارایم

چراغ از خنده ات گیرم که راه صبح بگشایم



| حسین منزوی |​

 

[crazy.angel]

فکر کنم دیوانه شده ام

پرنده ها از گوشه اتاقم به گوشه ی دیگر کوچ می کنند

آفتاب از جیب پیراهنم بالا می آید

و ماه در کنج قالی فرو می رود

ابرها می آیند

در لیوان خالی روی میز می بارند و می روند

دلتنگ توام...



| سایبر هاکا |​

 

[crazy.angel]

دیگر دلی نمانده که دلبر بخوانمت!

هجران روی تو دل ما را مذاب کرد...



| محمد سهرابی |‏​

 

[crazy.angel]

ترس بَرَم داشت...

افتاده باشی از سَرِ دیوار،

خم شدم بگیرم

دیدم خوشه خوشه آویخته‌‌ای



| بیژن الهی |​

 

[crazy.angel]

"من" زخم است.

"دوستت دارم" پانسمان،

خونی که می‌چکد...

یعنی مرهم خوبی نبوده ای.



| حمید جدیدی |​