- ارسالیها
- 331
- پسندها
- 3,222
- امتیازها
- 16,633
- مدالها
- 11
- سن
- 23
نقد همراه خیزش دادگر
پست: #15
منتقد: FAEZEH.MIRI
آتور آهی کشید:
- بعد از پنج سال... .
نفس عمیقی کشید و با عصبانیتی که وجودش را به رعشه انداخته و صورتش را سرخ کرده بود گفت:
- بعد از پنج سال اون عوضی برگشته!
به کاوه نگاه کرد:
- برگشته و میخواد پیش مامان زندگی کنه!
با لحن ملتمسانه گفت:
- باید جلوش رو بگیری! باید یه کاری کنیم!
کاوه از جایش برخاست. چند قدمی در اتاق روی کاشیهای بدونِ لک راه رفت تا آرام شود. بعد از چند نفس عمیق گفت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.