متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

نقد همراه نقد همراه رمان لامیا: دختر رانده شده | اسمازائری / توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع N.Karevan❀
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1
  • بازدیدها 436
  • کاربران تگ شده هیچ

N.Karevan❀

نویسنده انجمن
سطح
25
 
ارسالی‌ها
598
پسندها
15,450
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
  • نویسنده موضوع
  • #1
~بسم رب النور~

IMG_20210302_234904_390.jpg


با سلام خدمت نویسنده محترم!
«نقد همچون آیینه‌ی نگرش ماست، بنگرید آیینه‌ی وجودیت را»
رمان «لامیا: دختر رانده شده» پس از خواندن تمامی پست‌ها، بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا کمی صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود و داخل تاپیک قرار گیرند.
پس از مطالعه نقدها، موظف هستید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : N.Karevan❀

Z.MOSLEH❁

کاربر قابل احترام
سطح
23
 
ارسالی‌ها
1,570
پسندها
14,924
امتیازها
35,373
مدال‌ها
34
سن
18
  • #2
نقد همراه رمانِ لامیا: دختر رانده شده

#4
با شنیدن صدای فریاد و التماس جام رو روی میز سیاه سوخته‌ی دکان گذاشتم و بیرون رفتم. (این جمله، عادی‌ است و شاید هیجان و تناسب با یک رمان فانتزی را نداشته باشد، برای شروع، این یک جمله در سطح متوسط بود؛ مخصوصاً که می‌توانستید با توصیف صدای التماس مردم، کمی بیشتر به آن احساس و روح ببخشید.) با دیدن صحنه‌ی روبروم، چشم‌هام رو روی هم فشردم و صورتم رو از اون صحنه‌ی دردناک گرفتم. باز هم یک شرط‌بندی عذاب‌آور دیگه! مادری که شیون و زاری می‌کرد تا دخترش رو نبرند و پدری که با دست‌های چروک‌خورده به سرش می‌کوبید و التماس می‌کرد. دستم رو روی چشم‌هام گذاشتم و از گوشه‌ی خیابان شروع به قدم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
عقب
بالا