متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دیالوگ نویسی تمرین دیالوگ نویسی | فرزان نویسنده انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع فرزان
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 7
  • بازدیدها 364
  • کاربران تگ شده هیچ

فرزان

نویسنده افتخاری
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,038
پسندها
13,348
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #1
- تو مثل یه رباتی، بی‌روح، سرد...خسته شدم.
- چای بخور...واسه منم بیار.
 

فرزان

نویسنده افتخاری
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,038
پسندها
13,348
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #2
- این دومین بشقاب غذاییه که داری می‌خوری؟
- می‌دونم!
- البته چاق شدنت...یکم، بی‌خیال باهاش مشکلی ندارم!
- با بابا شدنت چی؟
- ... .
- آره عزیزم. نفس بکش!
 

فرزان

نویسنده افتخاری
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,038
پسندها
13,348
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #3
- از عشق در نگاه اول متنفرم.
- منم...چرا باید همه اتفاق‌های رمانتیک، واسه خوشگل‌ها باشه؟!
- داری می‌گی من زشتم؟
- اوم...خب...شاید خیابونی که وایسادی، یه طرفه بوده!
 

فرزان

نویسنده افتخاری
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,038
پسندها
13,348
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #4
- هه! بس کن...این‌قدر امّل نباش.
- ... .
- هردختری رو که ببری خونه، می‌خوای!
- خب من ترجیح می‌دم دختری رو که می‌خوام...تو خونه‌ام بیاد.
 

فرزان

نویسنده افتخاری
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,038
پسندها
13,348
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #5
- چرا اینجوری نگام می‌کنی؟
- چجوری؟
- یه جوری که قلب آدم تند بزنه.
- می‌دونی خیلی خوشگلی؟
- ... .
- می‌ترسم ازم بدزدنت!
- هر چیزی رو میشه صدبار دزدید اما دلی که یه نفر دزدیده رو نه!
 

فرزان

نویسنده افتخاری
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,038
پسندها
13,348
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #6
- می‌دونی چی از همه‌ی این دوست‌داشتن، مسخره‌تره؟
- چی؟
- این که نمی‌تونم بدون اون زندگی کنم...این که این کار رو هفت‌میلیارد آدم می‌تونن بکنند اما من یه نفر...نه!
 

فرزان

نویسنده افتخاری
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,038
پسندها
13,348
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #7
- هیچ‌وقت به یه دختر نگو دوستش داری!
- اگه از دهنم پرید و گفتم، چی میشه؟
- ساده است...پررو می‌شن. برات طاقچه بالا میذارن. ناز می‌کنن. روی اعصابت می‌رن. پر توقع می‌شن...ها ها...زندگیت جهنم میشه داداش.
- آآآ...اوم... .
- چیه؟ نکنه گاف دادی؟
- نه نه. هیچوقت نگفتم...اما اون گفت و حالا من خودم تمام چیزی که توصیفش می‌کنی هستم!
-... .
- باید بهش بگم دوستش دارم. نمی‌دونستم زندگیش جهنم شده!
 

فرزان

نویسنده افتخاری
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,038
پسندها
13,348
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #8
- ساندویچت رو بخور. داره یخ می‌کنه. اه، چقدر سرده. پارک هم جای نهار خوردنه؟ چرا باید تو برف بشینیم روی این نیمکت‌های خیس؟
- برف دوست داشت!
- چی میگی؟ چرا قیافت آویزون شده؟
- یه روز مجبورم کرد بزرگ‌ترین آدم برفی که تو عمرم دیدم رو براش بسازم. شال صورتیش رو باز کرد، پیچید دورش. من...من... .
- گریه نکنی‌ها، می‌زنم تو دهنت! اه انگشت‌هام سِر شده. چرا این وا نمیشه!
- دلم براش تنگه. چیکار کنم؟
- سس قرمز بزن دورش، سس تند، خیلی تند!
 
عقب
بالا