متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متون و دلنوشته‌ها پرواز...

  • نویسنده موضوع زمین
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 35
  • بازدیدها 1,620
  • کاربران تگ شده هیچ

زمین

کاربر انجمن
سطح
19
 
ارسالی‌ها
450
پسندها
11,335
امتیازها
27,783
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #11
می‌دانید آدم‌ها سی سالگی می‌میرند و هشتاد سالگی خاک می‌شوند ... اما من این قانون را بر هم زده‌ام به دنیا نیامده مرده‌ام و بیست سالگی خاک می‌شوم!
 
امضا : زمین

زمین

کاربر انجمن
سطح
19
 
ارسالی‌ها
450
پسندها
11,335
امتیازها
27,783
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #12
تا به حال شده است پر از حرف باشی و حرفی برای گفتن نداشته باشی؟ دقیقا مانند نویسنده‌ای که ذهنش از ناگفته‌ها زیاد است اما چیزی برای نوشتن ندارد...
نمی‌دانم به آن چه می‌گویند اما من به آن می‌گویم مرگ تدریجی !
 
امضا : زمین
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Nayrika

زمین

کاربر انجمن
سطح
19
 
ارسالی‌ها
450
پسندها
11,335
امتیازها
27,783
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #13
تفنگ را به شقیقه‌‌ام نزدیک می‌کنم به دختر جهنمی رو به رو که عاجز تر از همیشه دنبال آغوش مرگ است
نگاه می‌کنم داد میزنم :نههههه
اما دیر شده بود... خیلی دیر...
 
امضا : زمین

زمین

کاربر انجمن
سطح
19
 
ارسالی‌ها
450
پسندها
11,335
امتیازها
27,783
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #14
نمی‌دانم در سیاهی‌های مغزم چه می‌گذرد اما یک چیز را خوب می‌دانم آنم آنکه وجودم از چیزی می‌ترسد...
شاید از آدم‌ها... آری از آدم‌ها ! آخر آدم‌ها خون‌خوار ترین موجود روی زمینن‌اند و خودشان نمی‌دانند‌!
 
امضا : زمین

زمین

کاربر انجمن
سطح
19
 
ارسالی‌ها
450
پسندها
11,335
امتیازها
27,783
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #15
اعتراف می‌کنم دوستش داشتم خودم را می‌گویم...
جوان بود.. خیلی جوان ولی به دنیا آمدنش اشتباه بود!
او تاوان به دنیا آمدنش را با جانش داد... دختر جهنمی
روحت شاد:45803945f2a44707587b8a0bf143b30032d25a5ba:
 
امضا : زمین

زمین

کاربر انجمن
سطح
19
 
ارسالی‌ها
450
پسندها
11,335
امتیازها
27,783
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #16
داستان داستان این است که من می‌گویم نر است تو می‌گویی بدوش! وقتی این طناب به بچند تکه نخ تبدیل شده است... چگونه؟ چگونه می‌تواند همان طناب قبلی باشد؟
 
امضا : زمین

زمین

کاربر انجمن
سطح
19
 
ارسالی‌ها
450
پسندها
11,335
امتیازها
27,783
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #17
نیاز دارم نیازم باشی ... سرم را روی پاهایت بگذریم و
تمام کنم این قصه پر غصه را... مرا به آرامش برسان...
آرامشی که در افسانه‌ها باشد
 
آخرین ویرایش
امضا : زمین

زمین

کاربر انجمن
سطح
19
 
ارسالی‌ها
450
پسندها
11,335
امتیازها
27,783
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #18
قلب زنگ زده‌ام را نخراشید قول می‌دهد دیگر نتپد!
 
امضا : زمین
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Nayrika

زمین

کاربر انجمن
سطح
19
 
ارسالی‌ها
450
پسندها
11,335
امتیازها
27,783
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #19
دیگر بغض مرا نمی‌تواند خفه کند... شاید هم می‌تواند و من در خلا بی احساسی‌ام آرام خفته‌ام
 
امضا : زمین
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Nayrika

زمین

کاربر انجمن
سطح
19
 
ارسالی‌ها
450
پسندها
11,335
امتیازها
27,783
مدال‌ها
14
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #20
آری زندگی را زندگی باید کرد این درست...
اما تا به حال به این فکر کرده‌ای وقتی امید نباشد چگونه زندگی را باید زندگی کرد‌؟
 
امضا : زمین

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا