- ارسالیها
- 450
- پسندها
- 11,335
- امتیازها
- 27,783
- مدالها
- 14
- نویسنده موضوع
- محروم
- #21
میخواهم بگویم... هنوز هم برایم با ارزشی اما میدانی... نمیدانم چرا نمیشود از سرکشی غرور است یا زخمهای قلبم... اما یک چیزی نادرست است یک چیزی سر جایش نیست و آن تویی ! تویی که همیشه کنارم بودی ... تویی که بینهایت دوستت دارم... تویی که هیچ جوره جایت پر نمیشود... درست است که مجازی است... درست است که ندیدمت، اما جوری رخنه کردهای که خودم هم باورم نمیشود... باورم نمیشود که از آدمهای دنیای واقعیام بیشتر دوستت دارم اما نمیشود... باید فکرت را با خود به گور ببرم.. آن شبهایی که تا نیمه شب مینشستیم و از هر دری حرف میزدیم همه را باید به گور ببرم چرا که تاریخ انقضایم برایت تمام شده است... .:45803945f2a44707587b8a0bf143b30032d25a5ba: