شاعر‌پارسی دفتر چهارم مثنوی معنوی(مولانا)

  • نویسنده موضوع Samira-M
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 137
  • کاربران تگ شده هیچ

Samira-M

مدیر بازنشسته شعرکده + شاعر انجمن
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
14/3/18
ارسالی‌ها
920
پسندها
15,349
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
downloadfile.gif

مولوی
مثنوی معنوی
دفتر چهارم

بخش ۱ - سر آغاز

ای ضیاء الحق حسام الدین توی
که گذشت از مه به نورت مثنوی
همت عالی تو ای مرتجا
می کشد این را خدا داند کجا
گردن این مثنوی را بسته ای
می کشی آن سوی که دانسته ای
مثنوی پویان کشنده ناپدید
ناپدید از جاهلی کش نیست دید
مثنوی را چون تو مبدا بوده ای
گر فزون گردد توش افزوده ای
چون چنین خواهی خدا خواهد چنین
می دهد حق آرزوی متقین
کان لله بوده ای در ما مضی
تا که کان الله پیش آمد جزا
مثنوی از تو هزاران شکر داشت
در دعا و شکر کفها بر فراشت
در لب و کفش خدا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] _harly_

Samira-M

مدیر بازنشسته شعرکده + شاعر انجمن
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
14/3/18
ارسالی‌ها
920
پسندها
15,349
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
مولوی
مثنوی معنوی
دفتر چهارم

بخش ۲ - تمامی حکایت آن عاشق که از عسس گریخت در باغی مجهول خود معشوق را در باغ یافت و عسس را از شادی دعای خیر می کرد و می گفت کی عسی ان تکرهوا شیا و هو خیر لکم

اندر آن بودیم کان شخص از عسس
راند اندر باغ از خوفی فرس
بود اندر باغ آن صاحب جمال
کز غمش این در عنا بد هشت سال
سایهٔ او را نبود امکان دید
هم چو عنقا وصف او را می شنید
جز یکی لقیه که اول از قضا
بر وی افتاد و شد او را دلربا
بعد از آن چندان که می کوشید او
خود مجالش می نداد آن تندخو
نه بلا به چاره بودش نه به مال
چشم پر و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Samira-M

مدیر بازنشسته شعرکده + شاعر انجمن
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
14/3/18
ارسالی‌ها
920
پسندها
15,349
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
مولوی
مثنوی معنوی
دفتر چهارم

بخش ۳ - حکایت آن واعظ کی هر آغاز تذکیر دعای ظالمان و سخت دلان و بی اعتقادان کردی
آن یکی واعظ چو بر تخت آمدی
قاطعان راه را داعی شدی
دست برمی داشت یا رب رحم ران
بر بدان و مفسدان و طاغیان
بر همه تسخرکنان اهل خیر
برهمه کافردلان و اهل دیر
می نکردی او دعا بر اصفیا
می نکردی جز خبیثان را دعا
مر ورا گفتند کین معهود نیست
دعوت اهل ضلالت جود نیست
گفت نیکویی ازینها دیده ام
من دعاشان زین سبب بگزیده ام
خبث و ظلم و جور چندان ساختند
که مرا از شر به خیر انداختند
هر گهی که رو به دنیا کردمی
من ازیشان زخم و ضربت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Samira-M

مدیر بازنشسته شعرکده + شاعر انجمن
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
14/3/18
ارسالی‌ها
920
پسندها
15,349
امتیازها
37,073
مدال‌ها
18
سطح
24
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
مولوی
مثنوی معنوی
دفتر چهارم

بخش ۴ - سال کردن از عیسی علیه السلام کی در وجود از همهٔ صعبها صعب تر چیست

گفت عیسی را یکی هشیار سر
چیست در هستی ز جمله صعب تر
گفتش ای جان صعب تر خشم خدا
که از آن دوزخ همی لرزد چو ما
گفت ازین خشم خدا چه بود امان
گفت ترک خشم خویش اندر زمان
پس عوان که معدن این خشم گشت
خشم زشتش از سبع هم در گذشت
چه امیدستش به رحمت جز مگر
باز گردد زان صفت آن بی هنر
گرچه عالم را ازیشان چاره نیست
این سخن اندر ضلال افکندنیست
چاره نبود هم جهان را از چمین
لیک نبود آن چمین ماء معین
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا