1_تو خونهی خودت، با قوانین خودت، با روشهای خودت، با مشکلات خودت، با خوشیهای خودت، با دنیای خودت، با تنهایی و با آرامش زندگی کنی")
2_ موقع طلوع خورشید، که کل آسمون رو روشن میکنه، تو توی یک فضای معمولی باشی، در حالی که نور خورشید رو از لابهلای برگهای یه درخت حس میکنی، و چشمهاتو بستی، و صدای پرندهها و نسیم خنک به بازوها و اندام یخ زدهت که حسشون نمیکنی میخوره، و تو تازه میفهمی معنی زنده بودن چیه")))
*شاید آخری براتون پیشپا افتاده باشه، اما برای من یکی... زیادی پرمعناست...