متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شاعرغیرپارسی اشعار دیانا باربو

  • نویسنده موضوع SETAYESH.MO
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 205
  • کاربران تگ شده هیچ

SETAYESH.MO

مدیر بازنشسته
سطح
24
 
ارسالی‌ها
2,227
پسندها
16,621
امتیازها
44,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #1
تو می آیی من می روم
هیچ اتفاقی میان ما نمی افتد
در این دنیای پهناور
جایی برای نزدیک بودن نیست
فصل من نیست
فصلی که تو در آن شناوری
با نگاهی قلبم را از سینه بیرون می آوری
می دانم خواهم مرد
و باز هم منتظر می مانم
 

SETAYESH.MO

مدیر بازنشسته
سطح
24
 
ارسالی‌ها
2,227
پسندها
16,621
امتیازها
44,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #2
برای تو می‌توانم
روزی یکبار بمیرم
برای تو هزاربار زندگی کنم
و تو مرا نمی‌بینی
مرا حس نمی‌کنی
تو مرا نمی‌شناسی
و من می‌سوزم همیشه
مثل شعله‌ای که روی سرگنج می‌تابد
 

SETAYESH.MO

مدیر بازنشسته
سطح
24
 
ارسالی‌ها
2,227
پسندها
16,621
امتیازها
44,373
مدال‌ها
18
  • نویسنده موضوع
  • #3
هر روز به خودم دروغ می‌گویم
که بی‌تو می‌توانم زندگی کنم
خسته‌ام از حرف زدن
خسته‌ام از فکرکردن
خسته‌ام از نگاه کردن
بهانه‌ای برای در نور ماندن می‌جویم
گل‌ها و برگ‌ها را می‌جویم
که ریشه را بیاراید
هرلحظه به خودم دروغ می‌گویم که هستم
که زندگی‌ام خوب است
حالم بد است
حالم خوب است
بگذار در یکی از رؤیاهایت
بیتوته کنم

بیتوته: اتراق
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا