- ارسالیها
- 2,692
- پسندها
- 34,732
- امتیازها
- 66,873
- مدالها
- 37
- سن
- 18
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1
از کودکی کمربند کلت بابا را سه دور، دور کمرم میپیچیدم و پای تمام فیلمهای جنایی که محدودیت سنی داشتند، مینشستم. هربار که آدمی به قتل میرسید با تمام کودکیام فکر میکردم؛ آیا او واقعا میخواسته اینقدر ناگهانی بمیرد؟ اینقدر دردناک و وحشتناک بمیرد؟ در نهایت هم در هجده سالگیهایم تصمیم گرفتم با همان کمربند کلت قدیمی، راه بابا فاتح را ادامه دهم و گره از پروندههایی باز کنم که قربانیهایش هرگز نمیخواستند قربانی باشند.
***
با سلام
شامگاه بخیر
ششمین شبنشینی اختصاص داده شده به:
”بانو، مهسا پناهی عزیز”
خالق آثاری چون:
برام یه قصه بگو (انتشارات نسل روشن)
دوست نداشتنت مبارک (تمام شده)
و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش