همگانی کافه ادبیات| انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع roro nei30
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 269
  • بازدیدها 34,884
  • کاربران تگ شده هیچ

Deniz78

کاربر سایت
کاربر سایت
تاریخ ثبت‌نام
20/8/18
ارسالی‌ها
635
پسندها
6,083
امتیازها
22,873
مدال‌ها
18
سطح
12
 
  • #121
تقدیم به کسی نیس

کافی نبود...هیچ چیز برای ما کافی نبود.برای من...برای ارزوهای من ،یک جفت بال هم کافی نبود.عشق و باران و لبخند هم کفایت نمیکرد.من یک مشت معجزه میخواستم...خدای خسیس من...خدای الزایمری من...عزیز فراموشکار من! داشت و نمیداد...! ((رمان خانم وال))
 
امضا : Deniz78
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

Haniie

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
22/6/18
ارسالی‌ها
1,105
پسندها
10,923
امتیازها
38,673
مدال‌ها
20
سطح
19
 
  • #122
منِ عزیزم!
لطفاً اونو از ذهنت بیرون کن..

بـرای بخش احساساتی من (!)​
 
امضا : Haniie

Haniie

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
22/6/18
ارسالی‌ها
1,105
پسندها
10,923
امتیازها
38,673
مدال‌ها
20
سطح
19
 
  • #123
باید یه جایی دست این دل رو گرفت
نشوندش یه گوشه و بهش گفت
ببین دلکم دلبرکم کوچولوی بانمکم،
این بی قراری کردنت واسه چیه آخه؟
باید یه سیم کشی جدید راه بندازم که مستقیم وصلت کنه به این جناب اقای مغز که بعد نوزده سال زندگی حالا یکمیم به این مغز جان احترام بذاریم قرمزی بازیگوش.
این بالا و پایین پریدنتو کجای دلم بذارم آخه گردالی جآن؟

ثبتش کنیم توی پنجمین روز تیرماه تقویم سال نود و هشت
و تقدیمش کنیم به " دل جآن "
معجزتو نشونم بده خدا ♡
این روزا شدیدا نیاز دارم به دیدن لبخندت
و کآش دفعه بعدی که اینو میخونم دلم قرص و خیالم راحت باشه​
 
امضا : Haniie

نگار 2020

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
15/6/19
ارسالی‌ها
99
پسندها
813
امتیازها
5,003
سطح
0
 
  • #124
دوستت دارم....
 
امضا : نگار 2020
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MosleM

Haniie

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
22/6/18
ارسالی‌ها
1,105
پسندها
10,923
امتیازها
38,673
مدال‌ها
20
سطح
19
 
  • #125
امضا : Haniie

Deniz78

کاربر سایت
کاربر سایت
تاریخ ثبت‌نام
20/8/18
ارسالی‌ها
635
پسندها
6,083
امتیازها
22,873
مدال‌ها
18
سطح
12
 
  • #126
جان هر زنده دلى ، زنده به جانى دگرست

تقدیم به جانی که دیگر نیست
 
امضا : Deniz78

Deniz78

کاربر سایت
کاربر سایت
تاریخ ثبت‌نام
20/8/18
ارسالی‌ها
635
پسندها
6,083
امتیازها
22,873
مدال‌ها
18
سطح
12
 
  • #127
تنها که باشی راحت تر با زندگی کنار می آیی. خیالت گرم کسی نیست که با نبودنش سر کنی
میشود ساعت ها روی سنگ فرش های خیابان لخت قدم بزنی چه باران ببارد یا نبارد، فصل میخواهد پاییز باشد یا تابستان... تنهایی که کهنه میشود، شب ها هم سرت را با همین کهنگی گرم میکنی...هوای دو نفره هم دیگر در کتت نمیرود جانم. جان میگیری با تکه کلامی از شوپنهاور، سکانسی از براندو، دیالوگی از قیصر خودمان، گوشت عادت میکند به ترانه های قدیمی
اما چقدر خودت را گم کنی بین این همه حس بی جان؟ آدم است دیگر دوست دارد یک روز گم شود میان کسی که حجم بودنش تمامی ندارد...

تقدیم به کنج تنهایی دلم
 
امضا : Deniz78

Omňom

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
14/8/19
ارسالی‌ها
1
پسندها
33
امتیازها
30
سطح
0
 
  • #128
کسی که بخواد تو گذشتش زندگی کنه، هیچوقت به موفقیت های بزرگ نمیرسه!چون همیشه درگیر اشتباهات گذشته است...

تقدیم به(עԹɧɿԺ)​
 

Negar:)

کاربر سایت
کاربر سایت
تاریخ ثبت‌نام
1/8/19
ارسالی‌ها
824
پسندها
3,602
امتیازها
20,173
مدال‌ها
3
سطح
0
 
  • #129
من تنهاییام رو قاب کردم زدم به دیوار!
از چی حرف میزنی تو؟
@تقدیم به کسانی که فکر می کنن من از تنهاییم لذت نمی برم.
 
امضا : Negar:)

**Somaye**

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
7/8/19
ارسالی‌ها
40
پسندها
52
امتیازها
103
سن
25
سطح
0
 
  • #130
قسمتی از گذشته هست که هیچوقت به گذشته موندن رضایت نمیده و هی تکرار میشه و تکرار میشه و تکرار میشه، توی تاکسی وقتی به بیرون نگاه میکنی، توی آرایشگاه وقتی جلوی آینه نشستی، بعد شام وقتی داری ظرف میشوری، وقتی داری یه آهنگ گوش میدی، توی کافه وقتی به صندلی کناریت نگاه میکنی؛ حال معمولا به خودی خود سنگین نیست اگر احساس سنگینی میکنیم احتمالا تکه‌ای از گذشته دوباره در حال تکراره...
-دوم شخص مفرد
 
امضا : **Somaye**
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Bina.a

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا