متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

همگانی کافه ادبیات| انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع roro nei30
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 270
  • بازدیدها 36,714
  • کاربران تگ شده هیچ

Osenwt

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
18,547
امتیازها
55,873
مدال‌ها
25
سن
21
  • #101

ماجرا خیلی ساده بود من فقط رفتم تا عطر بخرم
آقای فروشنده بدون اینکه سوالی بپرسد
رفت و شیشه ی عطری آورد.
هنوز سلام هم نکرده بودم که یک ژست فرانسوی گرفت و گفت..
ce parfum est costume pour vous
یعنی این عطر خیلی به شما می آید!
بو کردم و دیدم بله همان قبلی ست.
گفتم نه
اشتباه میکنید
این عطر اصلا به من نمی آید!
لطفا عوضش کنید.
شیرین باشد و خنک!
با تعجب رفت و عطر دیگری آورد و بدون اینکه بو کنم گفتم همین خوب است.
موقع رفتن گفت ببخشید:
اما سلیقه ی همراهتون بهتر بود، عطر قبلی رو میگم.
خندیدم و زدم بیرون.
درست میگفت بنده ی خدا...
اما آن عطر قبلی به من نه! به تو می آمد.
به تو می آمد وقتی سرت را روی سینه ام ول میکردی و....
اصلا ولش کن
من فقط آمده بودم این عطر را عوض کنم.
مثل چند روز قبل که...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Osenwt

Osenwt

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
18,547
امتیازها
55,873
مدال‌ها
25
سن
21
  • #102

عادت کرده بود قبل از خواب برایش شعر بخوانم
یکجوری عادت کرده بود که تا نمیخواندم خوابش نمیبرد
یادم هست یک شب داشتم از مسافرت بر میگشتم که تلفن همراهم خاموش شد و یک مسیر طولانی که هیچ گونه دسترسی به تلفن نداشتم.
خلاصه پنج صبح بود که رسیدم خانه و تا گوشی را روشن کردم....
دیدم هر پنج دقیقه یک بار پیام داده که:
"من خوابم نمیبره، شعر لدفا"
آخرین پیامش هم برای دو دقیقه پیش بود...
اشکم بی اختیار روی گونه لم داد...
دلم میخواست آن لحظه بغلش کنم ..
آن چنان که کل شهر توان جدا کردنمان را نداشته باشند... .
عزیزم نمیدانم باز هم بیدار میمانی یا نه!
نمیدانم باز هم بی خواب میشوی یا نه!
فقط راستش را اگر بخواهی
کلی شعر روی دستم باد کرده...
کلی شعر که برای اپراتور میخوانم وقتی میگوید مشترک مورد نظرت...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Osenwt

Bina.a

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,086
پسندها
24,504
امتیازها
47,073
مدال‌ها
24
  • #103
گاهی دست خودت را بگیر و به خرید برو!
برای آخر هفته ات برنامه ی سینما و تئاتر بچین!
خودت را به نوشیدن یک قهوه در کافه ای که دوست داری دعوت کن!
چشمانت را ببند و برای خودت یک موزیک آرام بگذار!
بیخیال ماشین و اتوبوس و مترو، مسیر تکراری هر روز را قدم بزن!
کتابی که دوست داری را به خودت هدیه کن!
برای گلدان اتاق خوابت، گلهای خوشبو بگیر!
در دفترچه ی روزانه ات بنویس:
تو قرار است از لحظاتی که میگذرد لذت ببری!
خلاصه که به خودت، به علایقت احترام بگذار!
میدانی چیست رفیق؟
عشق زیباست!
دوست باید باشد،
اما حال زندگی وقتی خوب می شود،
که هوای خودت را داشته باشی…!


تقدیم به SHIRIN.SH SHIRIN.SH
 
آخرین ویرایش
امضا : Bina.a

Bina.a

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,086
پسندها
24,504
امتیازها
47,073
مدال‌ها
24
  • #104
چایت را بنوش نگران فردا مباش
دکتر نيستم
اما برايت ده دقيقه راه رفتن روى جدول کنار خيابان را تجويز ميکنم،
تا بفهمى عاقل بودن چيز خوبيست،
اما ديوانگى قشنگ تر است…
برايت لبخند زدن به کودکان وسط خيابان را تجويز ميکنم،
به تو پیشنهاد میکنم که شاد باشی!
خورشید هر روز صبح به خاطر زنده بودن ما طلوع ميکند!
هرگز، منتظر”فرداى خيالى” نباش..
سهمت را از “شادی زندگی”، همین امروز بگیر.
نگران نباش. چایت را بنوش

***تقدیم به همه‌ی یک رمانی‌ها***
 
آخرین ویرایش
امضا : Bina.a

Bina.a

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,086
پسندها
24,504
امتیازها
47,073
مدال‌ها
24
  • #105
زندگی
خوب است آدمی جوری زندگی کند که آمدنش چیزی به این دنیا اضافه کند
و رفتنش چیزی از آن کم…
حضور آدمی باید وزنی در این دنیا داشته باشد
باید که جای پایش در این دنیا بماند،
آدم خوب است که آدم بماند و آدم تر از دنیا برود …
نیامده ایم تا جمع کنیم
آمده ایم تا عشق را ؛
ایمان را ؛
دوستی را ؛
با دیگران قسمت کنیم و غنی برویم …
آمده ایم تا جای خالی ای را پر کنیم
که فقط و فقط با وجود ما پر میشود و بس !
آمده یم تا بازیگر خوب صحنه ی زندگی خود باشیم …
پس بهترین بازی خود را به نمایش بگذاریم

"غم رو به دلتون راه ندین!"
 
آخرین ویرایش
امضا : Bina.a

Bina.a

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,086
پسندها
24,504
امتیازها
47,073
مدال‌ها
24
  • #106
زندگی
زندگی تصویریست!
قلم و کاغذ و رنگش از توست.
قلمت را بردار!
و به نقاشی آن همّت کن!
گاه گاهی دو سه گامی
به عقب پای گذار،
و تماشایش کن.
گر پسندیدی آن،
حرفی نیست.
غیر از آن بود، هنوز،
کاغذ و رنگ و قلم در کفِ توست.
تا زمانی باقیست،
قلمت را بردار
و به رنگی خوش تر،
روشن و روشن تر،
نقشِ دیگر انداز.
و به پیکارِ سیاهی پرداز…


تقدیم به دوست گلم@hadi5hami
 
آخرین ویرایش
امضا : Bina.a

Bina.a

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,086
پسندها
24,504
امتیازها
47,073
مدال‌ها
24
  • #107
من خدایی دارم
من خدایی دارم، که در این نزدیکی‌ست…

نه در آن بالاها!

مهربان، خوب، قشنگ… چهره‌اش نورانیست

گاه‌گاهی سخنی می‌گوید، با دل کوچک من، ساده‌تر از سخن ساده من

او مرا می‌فهمد‌! او مرا می‌خواند، او مرا می‌خواهد، او همه درد مرا می‌داند…

یاد او ذکر من است، در غم و در شادی چون به غم می‌نگرم، آن زمان رقص‌کنان می‌خندم…

که خدا یار من است، که خدا در همه جا یاد من است.

او خدایست که همواره مرا می‌خواهد،

او مرا می‌خواند او همه درد مرا می‌داند

و به پیکارِ سیاهی پرداز…

شاید بهتر باشه تقدیم بکنم به همه‌ی اون آدمایی که گاهی اوقات, فقط گاهی اوقات از شدت دردایی که دارن تحمل میکنن؛یادشون رفته باشه که خدایی هست که داره بهشون نگاه می‌کنه...
 
آخرین ویرایش
امضا : Bina.a

Bina.a

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,086
پسندها
24,504
امتیازها
47,073
مدال‌ها
24
  • #108
بازی روزگار را نمی فهمم!
من تو را دوست می دارم... تو دیگری را... دیگری مرا... و همه ما تنهاییم!

داستان غم انگیز زندگی این نیست که انسانها فنا می شوند،
این است که آنان از دوست داشتن باز می مانند.

همیشه هر چیزی را که دوست داریم به دست نمی آوریم،
پس بیاییم آنچه را که به دست می آوریم دوست بداریم.

انسان عاشق زیبایی نمی شود،
بلكه آنچه عاشقش می شود در نظرش زیباست!

انسان های بزرگ دو دل دارند؛
دلی که درد می کشد و پنهان است و دلی که میخندد و آشکار است.

همه دوست دارند که به بهشت بروند،
ولی کسی دوست ندارد که بمیرد ... !

عشق مانند نواختن پیانو است،
ابتدا باید نواختن را بر اساس قواعد یاد بگیری. سپس قواعد را فراموش کنی و با قلبت بنوازی.

دنیا آنقدر وسیع هست که برای همه مخلوقات جایی باشد،
پس به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Bina.a

Bina.a

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,086
پسندها
24,504
امتیازها
47,073
مدال‌ها
24
  • #109
سفري بي آغاز

سفري بي پايان

سفري بي مقصد

سفري بي برگشت

سفري تا كابوس

سفري تا رويا

سفري تا بودا

شبنم تاج محل

با حريق يادها همسفرم

وقتي دورم به تو نزديكترم

با حريق يادها همسفرم

وقتي دورم به تو نزديكترم

هق هق پارسيان

تكه ناني در خواب

بوي گندم در مشت

مشت كودك در خاك

كفش مادر در برف

چرخ يك كالسكه

گوشه ي گندم زار

بند رختي پاره

با حريق يادها همسفرم

وقتي دورم به تو نزديكترم

با حريق يادها همسفرم

وقتي دورم به تو نزديكترم

(شهيار قنبري)
 
امضا : Bina.a

Osenwt

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
18,547
امتیازها
55,873
مدال‌ها
25
سن
21
  • #110
شده آیا در اوجِ جَوانی
با همین ظاهر شاد
تاگلو پیر کسی باشی و قسمت نشود؟​
 
امضا : Osenwt

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا